ماهاتما گاندی ، دکتر مصدق ، دکتر مارتین لوتر کینگ( جونیور)

چهره های بر تر قرن بیستم

 

ما هاتما گاند، دکتر مصدق دکتر مارتین لوتر کینگ سه شخصیت مبارز- آزادی خواه و سکولار بودند که در قرن بیستم در سه نقطه از جهان پرچم آزادی خواهی - مبارزه بر ضد استعمار و برابری انسانها را بردوش گرفتند و هر سه نیزخوش درخشیدند و با سرنوشتی شبیه به هم جهان را ترک کردند. این نوشتار تلاشی است کوچک برای یادآوری از کار شگرفی که این راست قامتان در قرن بیستم از خود نشان دادند و با هر کژی و پلشتی مبارزه کردند و هر گز نیز تسلیم نشدند . آنها از هیچ چیز نهراسیدند و برای رسیدن به آرمانهای انسانی خویش معامله سیاسی انجام ندادند ، از خشونت دوری جستند، در برابر استعمار کوتاه نیامدند و در پایان نیز ملت خویش را به آزادی و سر بلندی هدایت نمودند و جالب اینکه هر سه نیز به الگوهای آزادی خواهی ، اراده ملی و در نهایت تبدیل به چهره های پر آوازه ای گردیدند که از شیوه مبارزاتی آنها در دیگر نقاط جهان استفاده شده و هنوز نیز راه کار آنها کاربردی اساسی دارد و در پایان قرن بیستم کشورهایی چون آفریقای جنوبی ، چکسلواکی ودر قرن بیست و یکم و شاید در آینده ای نه چندان دور در تبت و برمه با به کارگیری شیوه های مبارزاتی این سه چهره برجسته ملتهای این دو کشور و ملتهای دیگر چون ملت ایران که گرفتار دیکتاتوری و استبداد هستند به استقلال آزادی و دموکراسی دست یابند.

 

در 30 ژانویه 2008 آزادی خواهان سراسر جهان بمناسبت شصتمین سالروز ترور ما هاتما گاندی که ملت هندوستان اورا ( باپو ) که به زبان هندی پدر ملت خوانده می شود می نامیدند از او به نیکی یاد کردند و شبکه های تلویزیونی خبر ساز و بین المللی چون بی بی سی و سی ان ان بیو گرافی گاندی و از آخرین کتاب در مورد زندگی و مبارزات او حرف زدند. این کتاب یکی از کتابهای پر فروش سال می باشد.

گاندی با بهره گیری از مکتب هندویسم برای نخستین بار از ( ساتیا که به سانسکریت معنی حقیقت را می دهد و آهیما که معنی ضد خشونت) مبارزات خود را با استعمار انگلستان آغاز و با راهپیمایی طولانی معروف خویش در اعتراض به مالیات نمک و تشویق مردم برای نپرداختن مالیات به دولت استعماری انگلستان که هندوستان را در استعمار خویش داشت بریتانیای بزرگ را به چالش طلبید و با بهره گیری از اراده ملی و تسلیم نشدن در برابر خشونت و با مطرح کردن استراتژی (مبارزه بدون بهره گیری از خشونت) امپراتوری انگلستان را وادار به تسلیم نمود که در نهایت پس از 33 سال مبارزه که از آفریقای جنوبی در برابر سیستم آپارتاید آغاز کرده بود در سال 1947 هندوستان را استقلال بخشید و پنج ماه پس از استقلال هند نیز در 30 ژانویه 1948 بدست یک هندوی افراطی ترور شد.

گاندی میگفت من مسلمانم من مسیحی ام من یهودیم من هندو هستم یعنی که او به حقیقت انسان، ساتیا گرایی و به پرهیز از خشونت باور داشت . گاندی همه انسانها را یکسان می دید . گاندی می گفت ضربه در برابر ضربه و چشم در برابر جشم دنیا را کور می کند. گاندی به قوانینی چون قصاص باور نداشت. گاندی با خشونت سر جنگ داشت. گاندی شیوه ای از مبارزه را پی افکند که هنوز پس از 60 سال بهترین و موثرترین راه مبارزه است. دکتر مصدق – دکتر مارتین لوتر کینگ رهبر مبارزات رنگین پوستها و سیاهان در امریکا - لخ والنسا رهبر کارگران کشتی سازی در گدانسک لهستان هاول در چکو سلواکیماندلا در افریقای جنوبی و هم اکنون دالایی لاما مبارز تبتی در تبعید و سان سوچی در برمه از رهروان گاندی و شیوه مبارز او برای رسیدن به دموکراسی - استقلال و حاکمیت ملی هستند.

در سا ل 1948 که گاندی ترور شد دکتر مصدق نیز چند سالی بود که از تبعید رضا شاهی در احمد آزاد شده بود و نمایندگی دوره چهاردهم مجلس شورای ملی را پشت سر گذاشته و سرگرم پایه ریزی جبهه ملی و مبارزات بعدی بود.

دکتر مصدق با بهره گیری از شیوه مبارزاتی گاندی و مبارزات مدنی او پیشنهاد تز موازنه منفی را داد . اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان که یکی بدنبال تجدید قرارداد نفت جنوب بود، قراردادی که ناکس دارسی با حکومت قاجاریه در 1901 نوشت و در دوران حکومت رضا شاه تجدید شد و اتحاد جماهیر شوروی نیز بدنبال قرارداد نفت شمال ایران بود.  در برابر پیشداشت د دکتر مصدق رهبران هردو کشور خروشیدند. مصدق اما ایستاد و بر حاکمیت ملی و استقلال سیاسی و اقتصادی کشور پای فشرد و در نهایت دردوره شانزدهم مجلس شورای ملی نفت و شیلات را ملی اعلام کرد.

ودر پی آن نیز طرح اقتصاد بدون در آمد نفت را به میان آورد. و در نهایت نیز سر بلند از رزم در برابر دو چهره پیروز جنگ جهانی دوم یعنی چرچیل نخست وزیر بریتانیا و جوزف استالین رهبر کشور شوراها بیرون آمد و قهرمان ملی شد. مصدق نیز چون گاندی حقوق را در دانشگاه های غرب آموخته بود و پایان نامه خود را دریافت کرده بود و با زبان و قوانین خودشان با انها مبارزه می کرد.  مصدق نیز پیش از مهاجرت از غرب دفتر وکالت خودرا در سویس ترک کرد و به ایران آمد و مبارزات آزادی خواهانه و لیبرال خود را آغاز کرد. مصدق نیز چون گاندی وکالت فردی را ترک و وکیل ملت شد.

اگر قدری به نوستالجی پناه ببرم به باورم زمانی که دکتر صدیقی یار و هم رزم دکتر مصدق که در کابینه آخر دکتر مصدق وزیر کشور بود و پیش از آن میهمان ویژه رهبران کنگره ملی هند و در مراسم روز استقلال هندوستان نیز در کنار گاندی و نهرو نشسته بود و شاید همانگونه که در مثنوی مولانا آمده است یعنی داستان طوطی و بازرگان گاندی نیز در گوش دکتر صدیقی پیام و رمز و راز مبارزه با استعمار انگلستان را نجوا کرده باشد و گفته باشد این رمز و راز را برای مصدق ببر؛ یعنی همان کار که طوطی با بازرگان کرد و بی تردید با آموخته هایی که از طوطیان آزاد شده هند و از زبان بازرگان شنیده بود.

گاندی آمد و پیروز شد و راه را قدری برای دکتر مصدق هموار کرد.

 

دکتر مارتین لوتر کینگ نیز با آموزه های گاندی پس از تحصیل الهیات از دانشگاه در ایالات متحده آمریکا به میدان مبارزه آمد و با پشتیبانی از رزا پارکس) بانوی سیاه پوستی که از نشستن در ردیفهای آخر اتو بوس سر باز زد و در ردیف جلو نشست رهبری مبارزات سیاهان را پذیرفت ( نشستن در ردیف جلو در اتوبوس برای سیاهان بر اساس قوانین نژاد پرستانه آن زمان در بیشتر ایالتهای آمریکا جرم محسوب می شد) دکتر مارتین لوتر کینگ با اعتراض به پلیس برای بیرون انداختن رزا پارکر از اتوبوس از سیاهپوستان تحت ستم و مردم آزاده دعوت به اعتصاب کرد. دکتر مارتین لوتر کینگ و یارانش که در سال 1957 سازمان کنفرانس رهبران مسیحی جنوب رابنیان نهاده بودند، از آموزه های مسیح و ماهاتما گاندی الهام می گرفتند و با پوشیدن لباس سپید و کلاه هندی از روش ضد خشونت گاندی برای رهایی از آپارتاید نژادی در مبارزات خود استفاده می کردند و همه جا در برابر پلیس که با خشن ترین شکل با آنها برخورد می کرد و با سگهای وحشی به جان آنها می افتاد مدارا میکردند د ستگیرمی شدند و به زندان می افتادند، درست مثل گاندی و مصدق ولی دست به خشونت نمی زدند.

دکتر مارتین لوتر کینگ با دعوت همگان به بنیاد آبراهام لینکلن در واشینگتن و سخنرانی مشهورش ( من رویایی دارم) افکار عمومی آمریکاییان و جهان را تحت تاثیر قرارداد و جمعیت چند سد هزار نفری در کنار بنیاد لینکلن خواستار برابری حقوق سپید پوستان و سیاه پوستان شدند. لیندون جانسون پس از این تظاهرات پر شکوه دکتر مارتین لوتر کینگ را در کاخ سپید پذیرا شد و بر اساس اختیارت ریاست جمهوری به سیاه پوستان حقوق برابر داد و کنگره آ مریکا نیز آن را تایید کرد.

دکتر مارتین لوتر کینگ در سال 1963 از طرف مجله تایم بعنوان مرد سال انتخاب شد و در سال 1964 جایزه نوبل در صلح دریافت کرد و در 4 آوریل 1968 در شهر منفیس ایالت تنسی بوسیله نژاد پرستان ترور شد. در سال 2008 مردم آزاده بویژه در ایالات متحده آمریکا چهلمین سالمرگ او را بر پا داشتند و از او به نیکی یاد کردند. گاندی با استعمار انگلستان مبارزه کرد و جان خویش را در این راه گذاشت. دکتر مصدق نیز با استعمار انگستان مبارزه کرد و همه زندگی خود را در این راه فدا کرد. دکتر مارتین لوتر کینگ نیز با استعمار به جا مانده از انگلستان مبارزه کرد. انگلستان برده داری را در امریکا رواج داد و هزاران انسان را از سواحل غربی آفریقا با کشتیهای تجاری خود و با غل و زنجیر در سواحل آمریکا پیاده و به سفید پوستان آمریکایی برای کار در مزارع فروخت و در پایان آزادگانی چون مارتین لوتر کینگ به این توحش و اسارت انسان پایان دادند و جان خویش را نیز در این راه فدا کردند.

 

نتیجه گیری:

 

همانگونه که در بخش نخست این نوشتار آمد مهاتما گاندی با خرد و بینش شگرفی که داشت سناریوی مبارزه را تهیه و به اجرا گذا شت.  دکتر مصدق و دکتر مارتین لوتر کینگ نیز هر کدام بستگی به شرایط ویژه اجتماع خویش از مبارزات گاندی الهام گرفتند و همان کار را با استعمار انجام دادند و پیروز شدند و پس از ایشان نیز دیگر رهبران ملی این راه را ادامه دادند و ادامه خواهند داد.

گاندیدکتر مصدق و دکتر مارتین لوتر کینگ هر سه لیبرال - عاشق آزادی و حاکمیت ملی- هر سه جویای حقیقت و برابری انسانها، هر سه گشاده دست با قلبی به پهناوری دریا. گاندی که تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه کمبریج به پایان برده بود محافل اشرافی انگلستان و دفتر وکالت خود را رها کرد و برای پی گیری مبارزات ملی به هندوستان آمد و در سادگی تمام زیست و مبارزه کرد. دکتر مصدق که از امکانات مالی خوبی در غرب بر خوردار بود همه را رها کرد و به میهن بازگشت و در مبارزات ملی از مال و جان خویش مایه گذاشت و هیچ از ملت حقوق نگرفت. دکتر مارتین لوترکینگ محراب آرام کلیسا را رها کرد و به میان آتش پرید و جان خود را نیز در راه آزادی هم نوعانش داد. دکتر مارتین لوتر کینگ تمام دریافتی خود را از جایزه صلح نوبل که پول کمی هم نبود به بنیادهای نیکوکاری بخشید و برای سه دختر و همسرش خرج نکرد.

این هر سه همزاد بودند – هرسه باورهای دینی خاص خودرا داشتند ولی دین را در قدرت راه ندادند.  گاندی بزرگترین دموکراسی آسیا و شاید جهان را سامان داد و دکتر مصدق استقلال - آزادی و حاکمیت ملی را حد اقل برای 27 ماه برای ایرانیان به ارمغان آورد و نفت را از دست استعمار انگلیس آزاد کرد. دکتر مارتین لوتر کینگ به سیاهان امریکا با خون خود حقوق برابر هدیه کرد و امروز پس از 40 سال که از مرگ این انسان آزاده میگذرد سیاهان آمریکا در بیشتر زمینه ها چون ورزشهنرو سیاست گامهای بلندی برداشته اند. اگر دکتر مارتین لوتر کینگ جان خود را در راه آزادی و حقوق برابر سیاهان نداده بود آیا امروز شاهد این بودیم که او باما در سنای امریکا نشسته باشد و خود را هرچه بیشتر به کاخ سپید نزدیک ببیند؟ بی تردید نه.

در سال 2008 امسال نوه گاندی خاکستر پدر بزرگ را در رود گنگ در برابر دیده گان جهانیان به آب سپرد. یاران دکتر مصدق به مرمت آرامگاه او دل سپرده اند و همگی ما آن روزها را بخاطر داریم که بزرگمرد تاریخ ایران در تنهایی روزگار گذراند. خاطرم هست خبر نگار اشپیگل که پس از تلاش زیاد موفق شد دکتر مصدق را در احمد آبد ملاقات کند و من که در آن سالها 17 ساله بودم و در کانون سوسیالیستهای شیراز فعالیت می کردم گزارش خبر نگار اشپیگل را در جلسه شورا خواندم و بسیار غمگین شدم.  خبر نگار نوشته بود دکتر مصدق نخست وزیر جنجالی سالهای 50 در اطاقی تنها بدون مبل و وسایل پذیرایی در کنار یک میز چوبی فرسوده با هندوانه احمد آباد از من پذیرایی کرد و من با او زیر نظر ماموران امنیتی گفتگوی کوتاهی داشتم.

امروزه مجسمه گاندی در برابر آخرین مکان اقامت گاندی و در پارک مشور نیویو رک استوار ایستاده است - منزل او تبدیل به موزه شده است و زادروز اودر هندوستان تعطیل رسمی است و در آمریکا از سال 1968سومین دو شنبه ماه ژ انویه هرسال به پاس احترام به دکتر مارتین لوتر کینگ تعطیل رسمی است و آرمگاه او محل دیدار آزادگان جهان است. اما آرامگاه مصدق چه در آن رژیم و چه در این رژیم مکانی ممنوع است و زیر نظر ماموران و گماشتگان دولتی . هیچ روزی به پاس خدمات او تعطیل رسمی نیست و تاختن به او از چپ و راست از دیر باز تاکنون ادامه دارد. ولی به باور من او در دلهای مردم آزاده ایران و جهان همواره زنده و جاوید خواهد ماند.

 

روانشان شاد و راهشان پر رهرو باد.

کاووس ارجمند

kavos@arjomand.se