قصه پرغصه کشاورزی در ایران
نعمت احمدی
تصمیم راجع به وضعیت تولید کشاورزی در ایران ظاهرا پشت میز صورت میگیرد نه در گرما و سرمای مزرعه. اگر هشدارهای دکتر عیسی کلانتری را -که بالذات کشاورز است اما کار کشاورزی نمیکند! ولی با همه دادههای کشاورزی، رفاقتی تنگاتنگ دارد- کنار بگذاریم، با تاسف عمدتا مسایل کشاورزی خارج از مزرعه حلوفصل میشود. وضعیت اقتصادی حاکم برکشور و افزایش سرسامآور قیمت زمین و آب که هسته اولیه تشکیلدهنده مزرعه است به کلی فراموش شده است، نخست باید مزرعهای باشد تا کار زراعت سروسامان گیرد. ظرف سالهای گذشته قیمت اراضی کشاورزی به شدت بالا رفته است.
بعد از هجوم اولیهای که در آغازین سالهای انقلاب باعث مهاجرت روستاییان به شهرها شد تا جایی که بعضی از روستاها از سکنه خالی شدند، مدتی است جاذبه روستاها حرکت مهاجرت را برعکس کرده است. هماکنون اراضی مرغوب اطراف اکثر روستاها تبدیل به ساختمان میشود، این البته مربوط به روستاهای کشاورزی است؛ روستاهای شمال کشور که سالهاست اراضی خود را به دست آهن و فولاد سپردهاند و هر روز از وسعت اراضی زیرکشت کاسته میشود و شهرکهای سیاحتی- تفریحی جای شالیزارها را میگیرد امروزه کوشش بر آن است که روستاها بهعنوان مرکز تولید باقی بمانند و شهرها توسعه پیدا کنند.
ظرف ۳۰سال گذشته چه میزان از اراضی مرغوب زراعی شمال کشور با تغییر کاربری از زراعی به مسکونی تبدیل شده است؟ نظریهای حاکم است که کاری کنیم روستاها برای زراعت باقی بمانند و روستاییان در شهرها ساکن باشند اما برای کار به مزرعه بروند تا سطح اراضی قابل کشت در روستاها کاهش پیدا نکند. امروزه بخش اعظم سرمایهگذاری کشاورزی برمیگردد به تهیه زمین و آب و با تاسف، رشد قیمت، زمین انگیزه تولید را از بین برده است و اراضی زراعی جای خود را به واحدهای مسکونی و شهرکسازی دادهاند، رشد قیمت زمین و آب را در سرنوشت مزرعهام بهسادگی میتوان دید، سال ۱۳۷۴ مزرعه یکصد هکتاری با یک حلقه چاه آب با دبی حداقل ۳۵ لیتر به قیمت ۱۲میلیونتومان ارزشگذاری شد، سال ۱۳۸۷ در کنار همان مزرعه یک حلقه چاه آب با دبی ۳۵ لیتر در ثانیه و ۸۰ هکتار زمین زراعی ۸۰۰میلیونتومان قیمتگذاری شد، سال ۹۲ یک حلقه چاه با دبی ۳۵ لیتر آب و ۸۰ هکتار زمین سهمیلیارد و پانصد میلیونتومان خریداری شده است.
بالارفتن دیگر نهادههای کشاورزی هم جای تعجب دارد برای تبدیل سیستم استحصال آب به روش پمپ شناور، سال ۹۰ مبلغی معادل ۲۲میلیونتومان هزینه شد نزدیک به دو برابر قیمت خرید اولیه مزرعه و امسال که قصد تغییر روش استحصال آب در مزارع دیگرم را به روش «شناور» داشتم هر حلقه چاه حداقل ۴۵میلیونتومان هزینه دارد، پرسش این است: چگونه میتوان با این افزایش قیمتها سرمایهگذاری در بخش کشاورزی را برای خرید اولیه مزرعه، توجیهپذیر کرد؟
دوستی به طعنه میگفت تعادل در همه زمینهها به هم خورده است. مزرعه به این بزرگی قیمتی معادل یک واحد آپارتمان در تهران دارد و آپارتمانهایی هماکنون در تهران خریدوفروش میشوند که با قیمت آنها میتوان چندین مزرعه را خریداری کرد. بعد از سرمایه اولیه یعنی داشتن مزرعهای با مساحت حداقل یکصد هکتار باید به دیگر لوازم مورد نیاز مزرعه هم توجه کرد.
در سال ۷۴ که نگارنده، مزرعه اولیهام را خریداری کردم قیمت انواع تراکتور زیر یکمیلیونتومان بود و اولین تراکتور دست دوم را حدود ۳۰۰هزارتومان خریداری کردم که در مزرعه هماکنون فعال است و هفته گذشته یک حلقه لاستیک و تیوپ آن را به قیمت یکمیلیونو دویستهزارتومان تعویض کردم. امروزه اگر با دومیلیونو چهارصدهزارتومان دو حلقه لاستیک را میتوان خریداری کرد ۱۸سال پیش با این پول هشتدستگاه تراکتور را میشد خرید، با ذکر قیمت سمپاش از این بحث میگذرم، اگر چند سال پیش میشد با ۱۲میلیونتومان مزرعهای خریداری کرد امروز با دو برابر این قیمت، یعنی ۲۴میلیونتومان یک دستگاه تانک سمپاش دوهزارلیتری را میتوان خریداری کرد.
راجع به کشاورزی باید در مزرعه گفتوگو کرد. با تاسف ذهنیت حاکم بر برخی مدیران کشور به سوی واردات کشاورزی، مملکت را زمینگیر کرده است، چند کارخانه تولید ابزار کشاورزی در گوشه و کنار کشور داشتیم که نتوانستند در عالم رقابت سرپا بمانند. برای نمونه چندین کارخانه تولید بیل کشاورزی هماکنون در هجوم واردات بیل از کشور چین تعطیل شدهاند. وقتی نگاه وارداتمحور مسوولان حتی به واردکردن چوب دسته بیل هم گسترش پیدا کرده است قصه پرغصه کشاورزی ایران فراتر از این مصایب است. حاصل دسترنج کشاورزان، تولید مواد کشاورزی است که باید به بازار مصرف روانه شوند.
متاسفانه بازهم نگاه وارداتمحور مسوولان کشاورزی را به بنبست کشانده است برای نمونه به مساله گندم میپردازم؛ نان غذای اصلی مردم است هر سفره رنگینی که بینان باشد رنگوبویی ندارد وضع اقتصادی حاکم بر سفره خانواده هم مزید بر علت است که نان را صدرنشین غذای سفره کرده است. گندم ایران از مرغوبترین گندمهای جهان و تولید آن پرهزینه است و وضع دیمزارها با توجه به خشکسالیهای متوالی قابل توجه نیست. برای تولید گندم آبی حداقل به ۹ نوبت آبیاری نیاز است درحالیکه در دیگر کشورها با توجه به نوع خاک و آبوهوا و میزان تبخیر آب، نوبت آبیاری بسیار کمتر از ایران است استحصال آب از چاههای عمیق نیزبه علت افت شدید سفرههای زیرزمینی آب با هزینهای سرسامآور مواجه است؛ برای نمونه تنها به برق و سوخت مزارع میپردازم: چاههای کشاورزی به دو صورت برقی و گازوییلی هستند، چاههایی که با موتور دیزل فعالیت میکنند حداقل به یکصدهزارلیتر گازوییل در طول سال نیاز دارند که اگر سهمیه دولتی داشته باشند پانزدهمیلیونتومان، فقط گازوییل مورد نیاز چاه است، دیگر هزینهها از روغن و فیلتر و تعمیرات جزیی و کلی را هم باید در نظر گرفت.
متاسفانه گازوییل سهمیهای مزارع مقداری نیست که در اختیار کشاورز قرار میدهند و کشاورزان مجبورند مابقی سوخت خود را به قیمت آزاد یعنی ۳۵۰تومان تهیه کنند و قاچاق سوخت رونق دارد. چاههایی که مجهز به برق هستند هم صرفنظر از هزینه اولیه احداث شبکه اختصاصی برق در مزرعه، قبل از اجرای هدفمندی یارانهها، هر دو ماه، قبض برقی بین ۵۰ تا ۹۰هزارتومان بستگی به میزان مصرف در ساعتهای عادی و پیک برق دریافت میکردهاند و با اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها، دوره دو ماهه ارسال قبضهای برق به ۳۶ روز و مبلغ آن بین ۶۰۰هزارتومان تا یکمیلیونتومان شده است؛ یعنی سالانه حدود ۱۰میلیونتومان هزینه برق مصرفی یک چاه است و اما قصه پرغصه تولید به همینجا ختم نمیشود، داستان واردات انواع محصولات کشاورزی را باید از زبان رییس کمیسیون کشاورزی آب و منابع طبیعی مجلس شنید…
در سال گذشته زراعی حدود هفتمیلیونتن گندم وارد کردیم، به دلیل اینکه سال گذشته نتوانستیم گندم را از کشاورزان خریداری کرده و در سیلوها ذخیره کنیم، حدود ۷۰ درصد نیاز کشور را وارد کردیم، ۹۰ درصد روغن کشور وارداتی است، بیش از یکمیلیونتن شکر وارد کردهایم نزدیک به یکمیلیونو ۵۰۰هزارتن برنج وارد کردهایم این اعداد کوچک نیستند اگر حداقل نیمی از همین مبالغی که با زحمت به دست میآید و آن را به راحتی صرف واردات میکنیم صرف کشاورزی داخل میکردیم بهطور قطع و یقین وضعیت ما متفاوت بود (از مصاحبه آقای رجایی، رییس کمیسیون کشاورزی مجلس با روزنامه «شرق»)
اما علت عدم استقبال کشاورزان از نرخهای تضمینی خرید محصولات کشاورزی را باید در بیبرنامگی قیمتگذاری توسط دولت دانست. بهتر است از زبان رییس کمیسیون کشاورزی مجلس مطلب را بشنویم: به عنوان مثال، قیمت جهانی گندم الان حدود هزارو۲۰۰تومان روی عرشه کشتی (فوب خلیجفارس) است و در شرایط تحریمی هزینه حمل، بیمه و هزینههای بندری نیز افزایش یافته است اما درکشور ما توسط دولت حدود ۷۰۰تومان خریداری میشود. طبیعی است که در این شرایط، کشاورز میل چندانی ندارد که گندمش را به دولت بفروشد. این مساله دو اثر سوء دارد: یکی اینکه سال آینده مردم کمتر گندم میکارند دوم اینکه ذخایر سیلوها برای تامین مایحتاج مردم کم میشود (روزنامه «شرق»).
در مورد شکر و قند وقتی متوجه عمق فاجعه میشویم که بدانیم اولین کارخانهای که در زمان قاجاریه وارد کشور شد کارخانه قند بود یعنی سابقه بیش از یکصدسال صنعت قند را در کشور داریم و اراضی زیر کشت نیشکر در خوزستان را هم داریم که به امید خدا رها شدهاند اما ظاهر واردات شکر، شیرین است و در کشور سلطان شکر تولید کردهایم! قصه پرغصه واسطهها هم مزید برعلت است، نبود صنعت جنبی مربوط به تولیدات کشاورزی در کشور هم درد مزمنی است که میشد با احداث و تاسیس صنایع وابسته به محصولات تولیدی کشاورزی کشور از هدر رفتن نزدیک به یکسوم محصولات تولیدی جلوگیری به عمل آورد برای نمونه، تا چند سال پیش، تولید انار در کشور مقرونبهصرفه نبود نگارنده شاهد جایگزینی باغات انار شهرستان ساوه با دیگر محصولات بودم، باغات انار چند ۱۰ساله زیرورو میشد و محصول باغی یا جالیزی دیگری به جای آن کشت میشد تا اینکه چند نفر سرمایهگذار همت کردند و کارخانههای تولید آبانار و افشره و کنستانتره انار را احداث کردند، همین امر باعث شد اراضی بیشتری زیر کشت انار برود زیرا کشاورز تولیدکننده انار اطمینان دارد که محصول تولیدی باغاتش حداقل توسط کارخانه آبانار خریداری میشود و از هدررفتن محصول جلوگیری میشود در مورد دیگر محصولات هم اگر چنین وضعی پیش میآمد هم از تولیدکننده حمایت میشد هم مانع هدررفتن محصولات زراعی میشدیم.
نگارنده دو سال قبل سفری به ازمیر ترکیه داشتم. زیر نظر دانشکده کشاورزی ازمیر توسط شرکتی خصوصی کودی تولید میشود که ایزوی اتحادیه اروپا را دارد. این کود در ایران هم خریدار دارد و سفر من هم به دعوت کارخانه تولیدکننده کود بود، بازدیدی از مزارع و باغات ازمیر داشتم اکثر مزارع خصوصا باغات با کارخانههای مختلف قرارداد داشتند و ضایعات محصول تولیدی خود را زیرنظر کارخانه، فراوری اولیه میکردند، مثلا در کنار باغ هلو یک سوله بود و با ماشینآلات مختصری هلوهایی که قابل عرضه به بازار نبودند را تبدیل به آب هلو یا تکههای هلو میکردند و به کارخانه مادر حمل میشد، درمورد سیب و انگور و سایر محصولات هم همین عمل انجام میشد، باغداری که از مزرعه او دیدن میکردیم با حرارت از این طرح دفاع میکرد و میگفت تا قبل از اجراییشدن این طرح، حداقل یکسوم محصول باغات هلوی من هدر میرفت اما با این طرح، سود اصلی عایدم میشود و محصول باغ هم هدر نمیرود، همین باغدار، تولیدکننده انگور هم بود و به کارگاه فراوری اولیه باغ انگورش هم رفتیم.
بشکههای آبغوره و سرکه آماده حمل به کارخانه اصلی را ردیف کرده بود متاسفانه در ایران فکری به حال ضایعات محصولات کشاورزی نشده، فکری به حال قیمتگذاری نشده است، هنوز روش دوره قاجاریه بر بازار قیمتگذاری میادین میوهوترهبار حاکم است قیمت میوه در مزرعه با قیمت میادین میوهوترهبار آنچنان متفاوت است که باورکردنی نیست، مثلا سیب گلاب که با قیمتی تا چهارهزارتومان و بیشتر به فروش میرسد را در مزرعه با قیمت ۶۰۰ تومان میخرند، هلوی هفتهزارتومانی را هزارتومان. گاهی قیمت محصول به اندازهای پایین است که صرفه با عدم عرضه است مانند قصه پیاز در سال گذشته که هرکیلو ۷۰تومان قیمتگذاری شده بود و هزینه برداشت بیش از ۷۰تومان بود و به همین علت پیازکاران جنوب کرمان ترجیح دادند اراضی زیرکشت پیاز را شخم بزنند و محصول دیگری بکارند. طرفه اینکه دو، سه ماه بعد قیمت پیاز به هزارو۵۰۰تومان رسید. کشاورزی کشور، بیمار رنجور در حال نزعی است که وارداتچیها دور جنازهاش صف کشیدهاند تا دلارهای سرگردان را صرف واردات محصولی کنند که اگر تولیدکننده آن حمایت شود در کشور به میزان نیاز تولید خواهیم داشت و قادر خواهیم بود صادرکننده هم باشیم.
جالب است بدانیم سهم جهانی ما در تولید چندین محصول باغی از قبیل سیب درختی، گیلاس، زردآلو، پرتقال، لیمو، انار و چند محصول دیگر رتبه یک تا ۱۰ را داریم اما سهم صادرات ما تقریبا صفر است برای نمونه، هشتمین تولیدکننده پرتقال جهانیم اما سهم صادرات ما به اندازه کشور اسراییل غاصب نیست که باغات پرتقال قابل توجهی ندارد. اما صادرکننده عمده پرتقال جهان است و ظاهرا یکی دو سال قبل به ایران هم پرتقال صادر کرد، از انار نمیگویم که قصه پرغصه این محصول ارزآور در هزارتوی بروکراسی واردات و صادرات کشور سرگردان است.
جامعه کشاورزی کشور امید به دولت دکترروحانی بسته است. به یقین در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین در کمیسیونهای مختلف مجمع تشخیص که تحقیقات آن در اختیار آقای دکترروحانی است مصایب کشاورزی جای ویژهای دارد، باید کشاورزی کشور را از پایه اصلاح کرد، مراحل کاشت و داشت و برداشت محصولات زراعی کشور نیاز به بازنگری اساسی دارد تا از هدررفتن منابع آب و خاک جلوگیری به عمل آید و ضایعات این بخش به حداقل برسد. کشاورزی زیربنای توسعه اقتصادی جوامع صنعتی است چرا در ایران کسی به فکر توسعه کشور نیست. بخش کشاورزی میتواند اشتغالزاترین بخش باشد و برای ایجاد فرصت شغلی در بخش کشاورزی به مراتب کمتر از دیگر حوزهها به سرمایه نیاز است.
منبع: روزنامه شرق، پنجشنبه, ۳ مرداد, ۱۳۹۲