اگر ایران در مناقشه هستهای عقب نشینی کند آمریکا با جمهوری اسلامی از در صلح درخواهد آمد.؟
نقدی بر بیانیه ۱۲۱ نفر ایرانیان درخارج از کشور*
محسن مسرت
اخیرا بیانیهای به امضای ۱۲۱ نفراز فعالین سیاسی ایرانی خارج از کشور انتشار یافته که در آن از دولتمردان جمهوری اسلامی خواسته شده است که «پیش از فاجعه به مناقشه هستهای پایان دهید». نویسندگان ضمن تاکید به مخالفت «با دیدگاههایی که از تشدید بحران اتمی استقبال میکنند تا زمینه را برای میدان داری و عاملیت کشورهای خارجی برای مدیریت تغیر نظام سیاسی در ایران مساعد شود از همه آنهائیکه» تا به امروز با سکوت خود در رابطه با تداوم برنامه غنی سازی اورانیم دست ولی فقیه را برای کشاندن ایران به این ورطه آزاد گذاشتهاند «خواستهاند که» به منافع ملی ایران بیاندیشند و رژیم را با یک تفاهم منطقی در زمینه برنامه اتمی که خطر حمله نظامی را منتفی کند تشویق نمایند «از نظر نویسندگان بیانیه مقصود از تفاهم منطقی چیز دیگری نیست بجز» توقف موقت درجهای از غنی سازی اروانیوم، اجرای پروتوکل الحاقی و پذیرش قطعنامههای شورای امنیت «یعنی قبول کلیه خواستهای ایالات متحده و غرب.
اینجانب با اصل مطرح شده جلوگیری از جنگ علیه کشورمان و دخالت نظامی یا غیر نظامی برای تعین سرنوشت مردم و تمامیت ارضی ایران با نویسندهگان بیانیه بدون قید و شرط موافقم. اما بنظر من پیشنهاد آنها برای جلوگیری از فاجعه جنگ اگر ساده لوحانه نباشد حداقل از مفروضات غیر واقعی و اعتماد کامل به اینکه غرب در مناقشه هستهای با ایران نیت سوئی ندارد و این فقط جمهوری اسلامی است که به دنبال» ماجراجوئی و عظمت طلبی «میباشد، سرچشمه میگیرد.معلوم نیست که آیا نویسندگان بیانیه کلیه پیامدهای پیشنهاد خود را ارزیابی کردهاند؟ آیا آنها اصولا تحلیلی دقیق و مستندی از انگیزههای آمریکا و غرب در مناقشه هستهای با جمهوری اسلامی لا اقل برای خودشان دارند و مطمعاند که اگر جمهوری اسلامی پیشنهادشان را عملی نماید و کلیه خواستههای غرب را هم بپذیرد آنها تحریمها را لغو نموده و با جمهوری اسلامی از سر آشتی در میایند؟ اگر چنین نشد و رهبران سیاسی غرب علیرغم قبول خواستههای آنها از طرف جمهوری اسلامی شروع به زمزمه در این باره نمودند که به رهبران جمهوری اسلامی اصولا نمیتوان اعتماد نمود ولذا قطعا پشت سرموافقت آنها حیلهای خوابیده است، در اینصورت نسخه نویسندگان بیانه ۱۲۱ نفربرای جلوگیری از جنگ و جلب توافق غرب چه خواهد بود؟
آیا باید خواستهای بعدی غرب را، مثلا کنترل وسیع مراکز نظامی ایران را هم قبول کرد که آنها به احتمال زیاد با توجیه اینکه ایران هنوز به اندازه کافی اعتماد سازی نکرده است بمیان خواهند آورد؟ طرح این سئوال نشان میدهد که نمیتوان از کنار انگیزههای غرب به سادگی گذر نمود ویا از این فرض حرکت کرد که انگیزههای واقعی ایالات متحده و غرب با آنچه که آنها مدعی هستند تطابق کامل دارند، یعنی آنها قصدشان فقط اینست که از گسترش تسلیحات هستهای جلوگیری کنند، سدی جلوی مسابقه تسلیحاتی هستهای در خاورمیانه و نزدیک بر پا نمایند و در آخرین تحلیل هم مانع تهدیدات جدیدی برای موجودیت اسرائیل و تکرار واقعه هولوکاوست شوند. و آنها غیز از این انگیزها هیچ نظر دیگری نداشته و بخصوص هدف تغیر رژیم در ایران را دنبال نمیکنند. قبول انگیزههای طرح شده از طرف آمریکا و غرب میتواند هم نشانه خوش نیتی و یا ساده لوحی نویسنگان بیانیه باشد و هم اینکه آنها هم در حقیقت با رفتار غرب ونظام مسلط آمریکائی مشکلی ندارند.
اما از دید من قبل از هر چیز ضروری است که حد اقل در ارزیابی خودمان از مناقشه هستهای غرب با جمهوری اسلامی صداقت بخرج دهیم وبا تکیه به منافع ملی ودفاع از تمامیت ارضی کشورمان هم که شده وعلیرغم مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی رفتار آمریکا و غرب را نیز با معیارهای انتقادی و علمی به بحث بکشیم. در غیر این صورت قطعا در همان چالهای خواهیم افتاد که طرفداران تشدید مناقشه هستهای برای تغیر رژیم به همسوئی با ایالات متحده و غرب در آن غوطه ورند و نویسندگان بیانیه نمیخواهند در آن چاله بیفتند. اما رفتار آمریکا و غرب در مناقشه هستهای با ایران سئوالات بسیاری را پیش میکشد که من در پائین انها را مطرح میکنم:
الف- چرا تا کنون امریکا و غرب که خطر را دربرنامه هستهای جمهوری اسلامی میبینند، کمترین تعمقی را در باره خطرات هیجان انگیز خود فن آوری هستهای بکار نبردهاند که اگر خطری با استفاده از این فن آوری برای بشریت وجود دارد منبع این خطررا ریشه کن نمایند. و اما اگر جامعه جهانی برای محدود کردن خطرات استفاده ازاین فن آوری قرارداد ان پی تی را تدوین کرده است، پس چرا در این قرارداد حق استفاده صلح آمیزاز آن همراه با کلیه تاسیسات لازمه از جمله تغلیظ وچرخ سوخت به کشورهای عضواعطا شده است، انگونه که تا کنون بجز هشت کشور مسلح به بمبهای هستهای حد اقل بیست کشور دیگر از جمله آلمان، ژاپن، آفریقای جنوبی، آرژانتین، برزیل و اکثر کشورهای اروپای شرقی ظرفیتهای هستهای را که جمهوری اسلامی هنوز در دست ندارد، مدتهاست در اختیار دارند واز قرار معلوم جامعه جهانی تا بحال با آنها هیجگونه مشکلی هم نداشته است. بنابراین اگر مشکلی برای منع گسترش سلاحهای هستهای وجود دارد این مشکل از یکطرف در خود فن آوری هستهای و از طرف دیگر در قرارداد ان پی تی نهفته است که به این عده ازکشوها اجازه کسب ظرفیتها وامکانات دسترسی به بمب هستهای را آنهم بصورت قانونی اعطا کرده است و نه در استفاده از این حق از طرف جمهوری اسلامی. اما حقیقت این است که تا کنون آمریکا وغرب در کل کوچکترین اقدامی برای تغیر وتصیح ان پی تی نکردهاند و این خود اثبات میکند که مشکل اصلی آنها خود رژیم جمهوری اسلامی است و نه جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای.
ب- اما آیا این استدلال آمریکا، غرب و اسرائیل باور کردنی است که تسلیحات هستهای جمهوری اسلامی -اگر این کشور موفق به دسترسی به آنها بشود، چیزی که تا کنون قابل اثبات نبوده است- تهدید بزرگی برای موجودیت اسرائیل خواهد بود؟ این استدلال بنظر من نمیتواند آنگونه جدی باشد که آمریکا و غرب مجبور باشند بخاطر آن جمهوری اسلامی را به انزوا بکشانند، تحریمهائی را وضع نمایند که به اقتصاد خودشان نیز صدمه بزند و یا در آخرین تحلیل گزینش پر خطر و پرصدمه جنگ جدیدی در خاورمیانه را انتخاب نمایند. و این در حالی است که راه حل بسیار سادهتر و بیخرج دیگری برای حفظ موجودیت اسرائیل وجود دارد، بدین ترتیب که این کشور به اتحادیه نظامی ناتو بپیوندد، که در این صورت امنیت و موجودیت آن میتواند تا آن حدی تامین گردد که خود اسرائیل هرگز به آن نائل نخواهد گردید. ایا اصولا امنیت نظامی بالاتری از چتر هستهای ناتومیتواند برای کشوری وجود داشته باشد، که حتی روسیه و چین هم نمیتوانند به آن بیتوجه باشند چه رسد به ایران احتمالا هستهای؟ در حقیقت اسرائیل در حال حاضر عملا جزو ناتو است و مداوم در دریای مدیترانه، در کانادا و سایر کشورهای عضو ناتو به مانورهای کوناگون مشترک نظامی مشغول است. اما اینکه چرا تا به حال نه خود اسرائیل و نه کشورهای عضو ناتو این گزینه را برای حفظ موجودیت این کشور جدابافته بمیان نیاوردهاند بحثی است جداگانه. ولی با این روال این استدلال که برنامه هستهای جمهوری اسلامی برای امنیت و موجودیت اسرائیل تهدید بزرگی خواهد بود و لذا اسرائیل به تنهائی یا مشترکا با آمریکا در صورت لزوم حتی چاره دیگری برای جلوگیری از آن جز در گیری نظامی ندارند نه تنها قابل قبول نیست بلکه مضحکانه نیز میباشد.
پ- استدلال دیگر ایالات متحده وغرب در مناقشه هستی با ایران جلوگیری از مسابقه تسلیحات هستهای در منطقه حساس خاورمیانه ونزدیک است، گوئی که مسابقه هستهای در منطقه با برنامه هستهای جمهوری اسلامی شروع میشود و با جلوگیری از آن هم پایان می یابد. این استدلال نه از منظر علمی قابل قبول است و نه با واقعیت تطابق دارد. غرب و آمریکا تا کنون بطور کلی با مناقشه هستهای خود با ایران از دریچه غیرعلمی ومتد دستچینی (سلکسیون) ونه متد تمامیت نگری که متد علمی میباشد نگریستهاند و حقایق را آنطور که در چارچوب اهداف و رفتارشان میگنجد به دلخواه خود ردیف کردهاند آنها تا کنون ازطرح این واقعیت که زرادخانه بیش از دویست بمب اتمی اسرائیل ریشه اصلی مسابقه تسلیحات هستهای در منطقه است، طفره رفتهاند و مانند خود اسرائیل سرشان را مثل کبک زیر برف کرده و از وجود ظرفیتهای هستهای اسرائیل اظهار بیاطلاعی میکنند و یا اینکه ارزیابی خود از درگیریهای خاورمیانه و نزدیک را برا این فرض پایه ریزی میکنند که تسلیحات هستهای اسرائیل اصولاوجود خارجی ندارد. از این رویه دوروئی و یکجانبه نگری اردوگاه غرب به مناقشه هستهای با ایران و به بسیاری از درگیریهای منطقه و جهانی از جمله درسوریه که بگذریم این سئوال مطرح است که اگر انگیزه این اردوگاه در قبال برنامه هستهای جمهوری اسلامی واقعا جلوگیری از مسابقه تسلیحاتی در منطقه است پس چرا تا بحال از تشکیل کنفرانس بین المللی برای ایجاد منطقه خالی از تسلیحات کشتار دستجمعی حمایت نمیکنند، در حالیکه این کنفرانس که با ابتکار مصر و حمایت اکثریت کشورهای عضوسازمان ملل در سال ۲۰۱۰ به تصویب رسید و قرار بود در روزهای ۱۶- ۱۸ دسامیر ۲۰۱۲ در هلسینکی تشکیل شود بهترین چارچوب قانونی حل مناقشه هستهای با ایران را ارائه میدهد و میتواند خارج از جو تهدید و رعب، وفشارهای اقتصادی تحریمها به جمهوری اسلامی این امکان را بدهد که رهبران آن بدون از دست دادن وجهه به گفتگوبنشینند ودر راستای توقف و یا محدود نمودن برنامه هستهای خود به توافق با غرب برسند. در چنین کنفرانسی کشورهای منطقه که تهدیدهای تسلیحات هستهای در ابتدا متوجه آنها خواهد بود جزو بازیگران میباشند در حالیکه نهاد ۵+۱ فقط شامل کشورهای خارج ازمنطقه میباشد که در اولین وحله در پی حفظ منافع خود در منطقه میباشند و علاوه بر آن همواره درسایه جو تنش زا و تهدید آمیز مصوبات شورای امنیت قرار دارد که این خود مانع بزرگی است که جمهوری اسلامی بتواند با آمریکا و غرب به توافق برسد. آمریکا و غرب نه تنها از این کنفرانس آینده ساز برای منطقه حمایت نکردند، بلکه برعکس با فشار شدید اسرائیل حتی جلوی تشکیل آنرا نیز گرفتند به ترتیبی که مسئول فنلاندی کنفرانس یاکوب لایااوا مجبور شد شروع کنفرانس را برای مدت نامعلومی به عقب اندازد.
بنابراین هوطنان نویسنده و امضاکنندهگان بیانیه ۱۲۱ نفر خارج ازکشور جای هیچ گونه شکی وجود ندارد که آمریکا و غرب برنامه هستهای جمهوری اسلامی را دستاویز اهداف سلطه گرانه خود که پشت اهداف مردم پسند ومقبول مخفی میباشد و نه چیز دیگری. جزو مهمترین این اهداف تغیر رژیم در ایران است که مدتهاست در راس سیاست خارجی آمریکا قراردارد و بارک اوباما هم تا کنون موفق نشده این هدف نئوکنها را از صحنه سیاستگذاری این کشور خارج نماید. اوباما برعکس تا کنون با تشدید تحریمها علیه ایران عملا نشان داده است که سیاست ایران او هنوز کاملا در دست نئوکنها و لابی اسرائیل باقی مانده است، زیرا اوباما حتی موفق نشد از موقعیت بسیار مطلوب کنفرانس بین المللی برای ایجاد منطقه خالی ازتسلیحات کشتار دستجمعی در خاور میانه و نزدیک استفاده نموده و ضمن پافشاری به شروع هرچه زودتر این کنفرانس مناقشه هستهای با ایران را به این کنفرانس سوق دهد. لذا به باور اینجانب بر خلاف تعبیر غیر واقعبینانه بیانیه، خطر جنگ علیه کشورمان حتی با پیروزی اوباما در انتخابات اخیر در امریکا و حتی اگر سران جمهوری اسلامی در مناقشه هستی نیز عقب نشینی کنند، همواره وجود دارد. و بیجهت هم نیست که رهبران اصلاح طلب در ایران به همان نسبت به رفتار امریکا و غرب بیاعتماد هستند که نسبت به سیاست هستهای رژیم و لذا سکوت را برموضعگیری ترجیح دادهاند.
حالا اگر شما نویسنده گان و امضاکننده گان بیانیه ۱۴ فوریه هدفتان آنطور که مدعی هستید چیزی بجز جلوگیری از جنگ علیه میهنمان نیست و این اظهار نظر شما که» در عین حال از حمایت بین المللی (بخوانید حمایت امریکا و غرب، م م) ازگذار مسالمت آمیز به دمکراسی در ایران استقبال مینمائید «از دستتان در رفته است و به هیج وجه من الوجوه قصد همسوئی با آمریکا وغرب برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی بکمک دخالتهای نظامی آنها را ندارید که انشااله چنین است از شما همه میتوانند انتظار داشته باشند که از این به بعد دیگر در رسانههای غربی که د ر اختیارتان میگذارند تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران آنها را چه از جنس» هوشمند «و یا غیر هوشمند ش تقاضا نکنید و برای آنها سوء تفاهم بوجود نیاورید که گویا مردم ایران مشتاق تحریمهای اقتصادی هستند، علاوه بر آن نیز از اوپوزیسیون درون کشور که به درستی سکوت را بر انتخاب هجویات ترجیح دادهاند تقاضا نکنید که آنها هم بدنبال راهی بیفتند که در آخرین تحلیل به دخالت نظامی آمریکا و اسرائیل منتهی خواهد شد.شما هموطنان گرامی نیز برعکس میتوانید مانند دیگران برای ایجاد دریچه امید حل مسالمت آمیز درگیری هستهای با ایران و جلوگیری از جنگ از امکانات محلی کشورهای مسکون خود کمال استفاده را نموده و از دولتهای غربی بخواهید که بر شروع کنفرانس هلسینکی علیرغم مخالفتهای اسرائیل و آمریکا پا فشاری کنند، زیرا این کنفرانس میتواند غیر از حل مسئله هستهای با ایران و جلوگیری از ادامه سیاستهای خشونت آمیز اسرائیل با پشتوانه رزادخانه هستهای خود دورنمای گفتگو برای حل بسیاری از مناقشات دیگر منطقه و همکاری منطقهای را در دستور کار کشورهای منطقه قرار دهد.
انتظار اینجانب از شما هموطنان گرامی که با شماری از جمعتان دوستی و آشنائی دیرینه نیز دارم این است که در ارزیابی هایتان با رعایت این اصل تجدیدنظر نماید که حل کلیه مشکلات درونی ایرانیان تنها و تنها به خودشان مربوط است وبس و تکیه به هرقدرت بیرونی آنهم قدرت سلطه گرائی مانند آمریکا که در اولین وحله در پی دفاع از منافع خود میباشد و هروقت هم لازم شد حتی همدستان خود را نیز به ساده گی فدای منافع خود خواهد کرد، همانطوریکه با محمد رضا پهلوی چنین کرد.
در هر صورت امیددارم که بجای تعمق بیشتر از حربههای مرسوم در کوبیدن نظریات انتقادی از جمله اینکه نویسنده این نقد هدفش دفاع از رژیم جمهوری اسلامی و یا ایران هستهای است پرهیز نمائید، چه اینجانب در نامه سرگشاده مورخ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۲ خود به رهبران جمهوری اسلامی (http://mohssenmassarrat.
weebly.com/ ) نه تنها کوچکترین شکی بر مخالفت دیرنه خود با فن آوری هستهای و بالاتر از آن با تسلیحات و ایران هستهای برای احدی باقی نگذاردهام، بلکه از کلیه مسئولین قدیمی و در حال حاضر جمهوری اسلامی که شامل اصلاح طلبان نیزمیباشد درخواست نمودم، کنفرانس سازمان ملل برای ایجاد منطقه خالی از تسلیحات هستهای را به فال نیک بگیرند و با شرکت فعال ایران برای شروع کنفرانس عدم اعتماد موجود نسبت به ایران را خنثی نموده و به از بین بردن جو تنش زای موجود در منطقه کمک نمایند.محسن مسرت ۱۸ فوریه ۲۰۱۳
______________________________
* بیانیه ۱۲۱ نفر از فعالان سیاسی، کنشگران اجتماعی، اساتید دانشگاه و روشنفکران ایرانی
هشدار به دولتمردان جمهوری اسلامی
«پیش از فاجعه به مناقشهٔ هستهای پایان دهید»