گفتگوي سيامك دهقانپور(برنامه افق صداي امريكا) با كورش زعيم :چهارشنبه سوري

پرسش: بین آنچه در گذشته اتفاق می افتاد و آنچه امروزه رخ می دهد، چه سنخیتی وجود دارد؟

كورش زعيم: چهارشنبه سوري دو جنبه تاريخي دارد، يكي تاريخ افسانه اي يا اساطيري، ديگر تاريخ ثبت شده. در تاريخ اساطيري، هوشنگ نخستين پادشاه پيشدادي آتش را تصادفي كشف مي كند و با برافروختن كوهي از آتش، شب را بسان روز روشن و گرم مي كند، و در سپاس از خداوند براي اين موهبت، جشن سده پايه گذاري مي شود. ما ايرانيان هنوز سده را به نشانه رفتن زمستان تاريك و سرد و بي رويش و فرارسيدن روشنايي و گرماي سبز بهار و نوزايي طبيعت، باافروختن آتش جشن مي گيريم. با كشف آتش، ايرانزمين از دوران نوسنگي به دوران آهن وارد شد. هوشنگ بوسيله آتش آهن را از سنگ جدا كرد و با آن ابزاري چون تيشه و تبر و اره درست كرد و كشاورزي را پايه گذاري نمود. اين آغاز انقلاب صنعتي و فرهنگ كشاورزي در ايران و جهان بود. از آن پس، آتش چون منبع روشنايي و گرما، وسيله دفاع در برابر درندگان و ايجاد كننده تكنولوژي و صنعت، نزد ايرانيان ورجاوند شد.

از سوي ديگر، از زماني كه سياووش براي اثبات پاكي و بي گناهي خود از آتش گذر كرد، آتش نماد پاكي و راستي هم شد. روشن نيست آيين چهارشنبه سوري از كي آغاز شده، ولي ما از هنگامي كه نوروز را جشن مي گرفته ايم، ده روز مانده به نوروز، خانه تكاني مي كرديم تا همه ناپاكي ها را در پيشباز نوزايي طبيعت از خانه خود بزداييم. همچنين ما ايرانيان باور داشتيم كه پنج روز مانده به نوروز، روان و فروهر گذشتگانمان باز مي گردند؛ پس با پاكيزه كردن خانه از ناپاكي و دل ها از كينه، آماده ميزباني گذشتگان مي شديم و با افروختن آتش راه آنها را نشان مي داديم. در روز اول نوروز اين آتش ها به روي بامها و كوهها برده مي شد تا آنها كه پنج روز ميهمان ما بوده اند بدرقه شوند.

در تاريخ نوشته، آغاز چهارشنبه سوري را به دوران سامانيان نسبت مي دهند، كه آيين هاي ايراني را بازگرداندند. برخي تاريخ نويسان ادعا مي كنند كه آيين چهارشنبه سوري در پيش از اسلام نبوده است. پرسش اينجاست كه سامانيان پس چگونه آن را به عنوان يك آيين كهن باززنده سازي كردند؟ با توجه به هزاران هزار كتاب كه در زمان حمله عرب به ايران سوزانده يا به نوعي نابود شد و يا به يونان برده شد و ترجمه آنها به نام حكمت يونان به اروپا رفت، مي توان كاستي تاريخ نبشته را توضيح داد.

ولي اين را مي دانيم كه در دوران ھخامنشيان خرمنی از آتش را در سه كوپه بر می افروختند؛ بنام (آسمان، آذر و آبان) كه سه فرشته نزديک به اھورامزداھستند، و با ھمان روش از روي آن می پريدند. اين سه كپه همچنين نشانه سه آرنگ ايراني پندار نيكه، گفتار نيك و كردار نيك بود. پس از آن، آتش را به ھفت بخش كرده و بنام ھفت امشاسپند، از روی آنھا می پريدند.

پس از آنکه در پايان دوران ساسانی، ھفته به گاھنامه ايرانی وارد شد، اين آتش افروزی به پنج روز مانده به آخر سال، عصر سه شنبه که به چھارشنبه سوری مشھور شد اختصاص يافت. بنابراين، چھارشنبه سوری بازمانده همان آتش افروزی پنج روز آخر سال در ايران باستان است.

امروزه، آيين كهن چهارشنبه سوري در سراسر گستره فرهنگ ايراني، در ايران، در غرب چين بويژه در یارکند و تاشغورقان و کاشغر، در غرب هندوستان، شمال افغانستان بويژه در بدخشان و هرات و بلخ، در ازبكستان و تاجيكستان، بويژه در بخارا و سمرقند و شهر سبز، در قرقيزستان و قزاقستان، در آران يا جمهوري آذربايجان كنوني، در تركيه و عراق، در قفقاز و جمهوري هاي جنوب روسيه، در آلباني و كوسوو و بوسني، و جامعه هاي ايراني در كشورهاي اروپايي و امريكا برگزار مي شود.

پرسش: چه چیزی این سنت ایرانی را به یک روز پرمخاطره تبدیل کرد؟چرا از چهارشنبه سوری فقط برافروخته شدن آتش مانده و صدای ترقه و نارنجک؟ چرا جوانان و نوجوانان با همه هشدارها و اتفاقات ناخوشایند دست از نارنجک و مواد محترقه برنمی دارند؟

از دوران قاجار تا سال 1300 كه حمل سلاح گرم ممنوع شد، مردم با تيراندازي هوايي روشن شدن آتش چهارشنبه سوري را اعلان مي كردند. پس از آن سال، كم كم ترقه جاي گلوله را گرفت. دو جور ترقه كائوچويي و كاغذي بكار برده مي شد. اين ترقه ها از اندكي باروت در كاغذ يا در انگشتانه كائوچويي ساخته مي شد كه بچه ها در آتش مي انداختند. اين سنت تا انقلاب 57 ادامه داشت.

پس از انقلاب كه دوباره ستيزگري با فرهنگ و تاريخ ايران آغاز شد، جشن چهارشنبه سوري را با اين عنوان كه بازمانده سنت آتش پرستي است نحس اعلام و ممنوع كردند. در آيين هاي ايراني هيچ روزي نحس نيست و هيچ حيواني نجس نيست. خداوند هيچ چيز را نحس يا نجس نمي آفريند. خداوند فقط زيبايي و شادي مي آفريند. اين ناداني و زورگويي حكومتي مردم را به واكنش برانگيخت. چون اجازه افروختن آتش را بطور مسالمت جويانه نمي دادند، جوانان لاستيك آتش مي زدند، و از ترقه هاي كودكانه گذر كرده گلوله توي آتش مي انداختند و نارنجك دست ساز منفجر مي كردند. هرچه فشار اين ممنوعيت نابخردانه زيادتر مي شد، واكنش مردم تندتر و مواد انفجاري بيشتر و قويتر مي شد. به اين ترتيب، جمهوري اسلامي يك آيين زيباي آهورايي چندهزار ساله را تبديل به نوعي جنگ خياباني كرد.

پرسش: برگزاری چنین جشن‌هایی فرصتی مناسب برای تشکیل تشکل‌های مردم نهاد و غیردولتی با هدف مشارکت مردمی و افزایش کارکردهای اجتماعی است و با وجود چنین تشکل‌هایی می‌توان اداره جشن‌هایی مثل چهارشنبه سوری را به این تشکل‌های مردمی واگذار کرد؟

كورش زعيم: جشن چهارشنبه سوري مي توانست و هنوز هم مي تواند توسط سازمانهاي مردم نهاد اداره شود، همانگونه كه جشن هاي مهرگان و سده اداره مي شوند. برگزاري سنتي اين آيين با آوردن بوته و خار از بيابان و تشكيل كپه هاي كوچك براي افروختن آتش بوده است. امروزه كه كندن خار و بوته از بيابانها براي جلوگيري از بيابانزايي كار درستي نيست، سازمانهاي مردم نهاد مي توانند از پيش به تدارك و گردآوري خاشاك و شاخه هاي هرس شده درختان يا خرده چوب از درودگري ها بپردازند و در يك نظم مديريت شده، در پارك كپه هاي كوچك آتش را براي مردم فراهم نمايند.

به اين ترتيب با جايگزين كردن عقل بجاي مشت گره كرده، هم چهارشنبه سوري با آرامش و شادي برگزار و تبديل به يك روز به يادماندني سال مي شود، و هم بجاي جوانان خشمگين و بازيگوش كه بزرگترها و كودكان را از خيابانها فراري مي دهند، همه مردم از زن و مرد، كودك تا كهنسال، مي توانند در اين شادي شركت كنند و رنجوري و اندوه و ناپاكي خود را به آتش بسپارند و از آن سرخي و شادي و پاكي طلب كنند. فروشندگان دوره گرد تنقلات بفروشند و بچه ها در امنيت كامل بازي كنند و يك عصر خوش را بگذرانند، همانگونه كه نياكان ما مي انديشيدند.

سه شنبه 19 مارس 2013