آموزه هایی از جنبش مصر برای ایران

بهروز آرمان

خیزش های میلیونی در مصر و برزیل و ترکیه در ستیز با سرمایه سالاری بحران زا (همگاه با جنبش بالنده ی توده ای در کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری)، نشان دادند که در این برش تاریخی می توان «یک درصدی ها» را در چهارسوی گیتی به چالشی سترگ کشاند و از پاره ای پهنه های سیاسی-اقتصادی بیرون راند. توده ها در عمل هر چه بیشتر به این برآیند می رسند که زباله دان تاریخ است جای «مترسک های سیاسی» و «زراندوزان» سازنده ی آنان: از آن میان کانون های مالی-نظامی-نفتی توانمندی که بی پروا جهان را به بحران های بسیار ژرف اقتصادی، و به پرتگاه های مرگبار سده ی بیست میلادی نزدیک می کنند. برپایه ی داده های نوین از گوشه و کنار گیتی، به نظر می رسد که «نود و نه درصدی» های سده ی بیست و یک میلادی، با انبانی از آزمون های سده ی نوزده و بیست میلادی، می خواهند و می توانند به پیروزی های چشمگیری در پهنه های سیاسی-اقتصادی-اجتماعی دست یابند، و همزمان، از بروز فاجعه های پیشین جلوگیرند! و این هم آموزه ای از پارینه برای پسینه: خیزش اندیشه ها، پیش درآمدِ «خیزش های بلند تاریخی» است. انقلاب فرانسه بدون پیش زمینه های ایدئولوژیک، و بدون "خروش اندیشه ها"، نمی توانست به آماج خود دست یابد و واپسگرایان را به گونه ی ریشه ای و تاریخی براندازد. مبارزه با "هیولای خرافات و تعصب" به مثابه ی پوششیِ "باورمندانه" برای "دین-سالاران"و"درباریان"، آغازی بود برای شکل گیریِ اندیشه های آزادیخواهانه و برابرجویانه یِ نوین و بالنده، و پایان دادن به واپسگرایی هایِ ترمزکننده ی رشدِ اجتماعی-اقتصادی. ریشه ی آشتی ناپذیریِ لایه هایِ اشرافی و کلیسای کاتولیک فرانسه با این جنبشِ "اندیشه ای" را نیز، باید در توانِ بسیج گرِ این "باورهای" خردمندانه جست و جو کرد که آنگاه در وجود اندیشه پردازانی چون ولتر و مونتسکیو و دیدرو و روسو و هوگو و مسلیه رخ نمودند. امروز نیز چون دیروز می بایست کار روشنگرانه را هــــــــــزارچندان نمود. «تروریست های بنیادگرا»، «جنگجویان و جنگ افروزان رنگارنگ»، و «جاهلان و گمراهان» فردای ایران و جهان، امــــــــــــــــــــــــــــروزند که زاده می شوند. نه تنها در کشورهای رو به رشدی چون مصر و ایران، بلکه در دیگر کشورها نیز، سخن بر سر چگونگی نبرد بسیار دشوار «که بر که» در همه ی زمینه های اقتصادی-سیاسی-فرهنگی است میان «بالایی ها» و «پایینی ها»، چه در کوران پیکار برای پیروزی، و چه پس از فروکشاندن مترسکان زمامدار. در این زمینه، ارزیابی حزب کمونیست مصر از پیروزی «مرحله ای» جنبش انقلابی در آن کشور را برگزیده ایم، چرا که برای «برش کنونی» جنبش در ایران (در «پاره ای» زمینه ها، از آن میان برای نبرد با «پیمان شکنان» پراگماتیست-اصلاح طلب)، می توان از آن بهره هایی گرفت. بدین نکته می بایست ژرف نگریست، که پس از سه دهه سیاهکاری خلافت گرایان در ایران و گذر از سه خیزش بزرگ (انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن نفت و انقلاب بهمن)، جنبش «خاموش» مردمی در کشورمان ژرفای ویـــــــــژه ای یافته، و آماج های بلندتـــــــــری را نشان گرفته است. در ایران سخن بر سر آن است که آیا «بابکیـــــــــــــــان» پس از دهه ها و سده ها نبرد خستگی ناپذیر، می توانند پرچم جنبش را به دست گیرند، یا باز هم برامکیان و نوبختیان رنگارنگ اند برنده ی این نبرد تاریخی. در کوران نبرد کنونی پرسش این است: آیا بابکیان هشیوار و سامانیده و دلاور، استوار بر نیروی تهیدستان، می توانند کاری کنند کارستـــــــــــــــــــــان.

۱۲ تیر ۱۳۹۲