سعيد بشيرتاش
نتايج فاجعهبار بحران اتمى
بحران اتمى برنامهٔ اتمى ایران در دوران پهلوی سازمان انرژى اتمى ایران در سال ۱۳۵۳ش/١٩٧٤م تشکیل شد. حکومت شاه برنامهای بلندپروازانه در این زمینه داشت و بر اساس آن قرار بود که، تا سال ۱۳۷۹ش/ ٢٠٠٠م، ۲۳ نیروگاه اتمى در ایران ساخته شود. از این رو، قراردادهایى با کشورهاى آمریکا و آلمان و فرانسه بسته شد. آلمانیها در سال ۱۳۵۵ش/ ١٩٧٦م ساخت دو نیروگاه اتمى در بوشهر و فرانسویها در سال ۱۳۵۶ش/ ١٩٧٧م ساختن دو نیروگاه اتمى در دارخوین اهواز را آغاز کردند. همچنین بر اساس قراردادهاى ۲ اردیبهشت ۱۳۵۴ش/ ٢٢ آوریل ۱۹۷۵م و ۳۱ فروردین ۱۳۵۵ش/ ٢٠ آوریل ۱۹۷۶م، قرار شد که آمریکا به ایران در غنىسازى اورانیوم کمک کند، فناوری بازفرآورى سوخت اتمى را در اختیار ایران قرار دهد، چند نیروگاه اتمى در ایران بسازد، و نیز مقادیر زیادى پلوتونیوم و اورانیوم غنىشده در اختیار ایران قرار دهد. (١)، (٢)، (١٧) در سال ۱۳۵۴ش/ ١٩٧٥م ایران ده درصد از سهام شرکت اورودیف را خرید ــ شرکتی که اکنون در حدود بیست درصد از کل اورانیوم غنىشدهٔ جهان را تولید میکند. در سال ۱۳۵۶ش/ ١٩٧٧م نیز ایران با پرداخت وامی به مبلغ ۱۸۰ میلیون دلار به این شرکت به امتیاز بهرهمندی از خدمات غنیسازی آتی کارخانهٔ اورودیف دست یافت.بدین ترتیب، ایران میتوانست بخشى از اورانیوم غنىشدهٔ این شرکت را در اختیار خود بگیرد. در سال ۱۳۵۵ش/ ١٩٧٦م نیز، آفریقاى جنوبى قرارداد فروش ٧٠٠ میلیون دلار کیک زرد به ایران را امضا میکند ــ کیک زردى که بخش كوچكى از آن در سال بعد به ایران فرستاده میشود، ولى در حدود سی سال طول میکشد تا به اورانیوم غنىشده تبدیل شود. (١)، (٣) در همان سال، فرانسه با تحویل فوری دو رئاکتور و تحویل آتی شش رئاکتور به ایران موافقت کرد؛ و در همان زمان، جرالد فورد، رئیس جمهور آمریکا، پس از تردیدهاى فراوان، قراردادى با ایران مى بندد که، بر اساس آن ایران بر «چرخهٔ کامل اتم» مسلط میشد. (١٧) با اجراى این قراردادها، علاوه بر اینکه ایران یکى از قدرتهاى برتر در انرژى هستهای میشد، میتوانست با تصمیمى سیاسى به بمب اتم نیز دست پیدا کند. در سال ۱۳۵۷ش/ ١٩٧٨م نیز، آمریکا با فروش هشت رئاکتور آب سبک به ایران موافقت کرد و، در امور بازفرآوری سوخت اتمی، دو کشور به وضعیت «کاملةالوداد» متعهد شدند. (١)، (٢) انقلاب و برنامهٔ اتمى ایران در سال ۱۳۵۷، که امواج انقلاب ایران را درمینوردید، نیروهاى انقلابى قراردادهاى اتمى را استعمارى میخواندند؛ و در آستانهٔ پیروزى انقلاب، حتى کارکنان سازمان انرژى اتمى ایران هم استفاده از انرژى اتمى را خیانت به کشور خواندند. در آن دوره، مردم ایران بهشدت نگران قراردادهاى اتمى حکومت شاه با کشورهاى غربى بودند و شایع بود که کشورهاى غربى میخواهند زبالههاى اتمى سرطانزاى خود را در ایران دفن کنند. (٤) پس از پیروزى انقلاب، دولت انقلابى پرداختهاى خود بابت قراردادهاى اتمى را متوقف میکند؛ و در نتیجه، شرکت آلمانى سازندهٔ نیروگاه اتمى بوشهر، که ٨٥ درصد کار ساخت این نیروگاه را به پایان رسانده بود، و نیز شرکت فرانسوىای که در حال ساختن دو نیروگاه اتمى در دارخوین اهواز بود کار خود را متوقف میکنند. ایران همهٔ قراردادهاى خود با کشورهاى غربى براى ساخت نیروگاه اتمى را لغو و دولت انقلابى تعهد دولت شاه به اعطای وام ١٨٠ میلیون دلارى به ارودیف را محکوم مىکند و ادامهٔ پرداخت اقساط آن را متوقف میسازد؛ و سرانجام در سال ١٣٥٨ فریدون سحابى، سرپرست وقت سازمان انرژی اتمی ایران، اعلام کرد که این سازمان بخش مهمی از فعالیتهای خود را کاهش خواهد داد و، پس از آن، هیچ خارجیای در سازمان انرژی اتمی به کار گرفته نمیشود. (١)، (٥) رؤیاهاى بلندپروازانهٔ شاه براى ایران اتمى با انقلاب ٥٧ نقش بر آب شد. ماجراى گروگانگیرى روابط ایران و غرب را کاملاً تیره ساخت. از آن پس، نه تنها ایران انقلابى، که کشورهاى غربى نیز حاضر نبودند کوچکترین همکارى اتمى با ایران داشته باشند. در آغاز جنگ ایران و عراق، محوطهٔ پیرامونى نیروگاه اتمى ایران در بوشهر محل چرا و نگهدارى گوسفندان روستاییان شده بود؛ و تنها در میانههاى جنگ بود که حکومت جمهورى اسلامى شروع به تجدید نظر در مسئلهٔ اتمى کرد. کمى پیش از پایان جنگ، محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، در نامهاى به آیتالله خمینى صحبت از سلاح اتمى میکند. علاقهٔ جمهورى اسلامى به اتم از این هنگام شروع میشود ــ علاقهاى که بلاى جان ایرانیان میشود. با پایان جنگ، جمهورى اسلامى فعالیت در زمینهٔ اتمى را شروع میکند. جمهورى اسلامى میخواهد به سیاستهاى بلندپروازانهٔ شاه در مسئلهٔ اتمى بازگردد؛ اما هیچ یک از مؤلفههای لازم براى اجراى آن سیاست را در اختیار ندارد. ماجراجویىهاى اتمى جمهورى اسلامىْ ایران را وارد بحران بزرگى میکند؛ و توافقنامهٔ ژنو شاید آغازى باشد برای پایان این بحران. بحران اتمى در جمهورى اسلامى پس از بحران گروگانگیرى و جنگ عراق، بحران اتمى را میتوان شدیدترین بحرانى خواند که جمهورى اسلامى مردم ایران را گرفتار آن کرده است. هر یک از این بحرانها صدماتی جبران ناپذیر بر ایران وارد کرده، ایران را تا آستانهٔ فروپاشى پیش برده و توشوتوان از ملت ایران گرفته است. در بحران اتمى نیز، همچون دو بحران پیشین، جمهورى اسلامى به ماجراجویىاش تقدس بخشید و منتقدان را «خائن» خواند و آن قدر بر سیاست نابخردانه و ضدملى خود اصرار ورزید که، در نهایت ضعف و درماندگى، مجبور به پذیرش همهٔ شرطهاى کشورهاى بیگانه شد؛ و عجیب آنکه این بار نیز مانند پیش خود را «پیروز» میخواند. در بحران اتمى، که جمهورى اسلامى با شعار «انرژى هستهاى حق مسلم ماست» ایرانیان را گرفتار آن ساخت، چه هزینه کردیم و چه به دست آوردیم؟ در این بحران، سرمایههاى ملى ایران بر باد رفت. خسارات مستقیم و غیرمستقیم این ماجراجویى ضدملى به بيش از هزار میلیارد دلار برآورد شده است. براى آنکه بتوان تصوری از این مبلغ داشت، باید بگوییم که صادرات نفت ایران از ابتدا تا کنون کمتر از ١٢٠٠ میلیارد دلار بوده است. (٦) مسئول مستقیم این خسارتها و این فاجعهٔ بزرگ ملى کسى نیست جز ولىفقیه. در اینجا به برخى از این خسارات اشاره میکنیم: ــ معضل اتمى و تحریمهای ناشی از آن باعث توقف بسیارى از طرحهای بزرگ نفتى و گازى در حوزه هاى نفتى و گازى مشترك در خليج فارس و درياى مازندران شد ــ حوزه هاى مشترکی که، جمهورى آذربايجان در درياى مازندران و عربستان و قطر و امارات و عراق در خليج فارس، سالیانه دهها میلیارد دلار از آنها بهرهبرداری میکنند و سهم ایران از آنها بسيار پايين است. برآورد ميشود كه اين كشورها ساليانه افزون بر ٥٠ ميليارد دلار بيش از ايران از حوزه هاى مشترك نفتى و گازى استخراج ميكنند. اگر بحران هستهاى نبود و سرمایهگذارىها درست پیش رفته بود، در این مدت، ایران میتوانست صدها ميليارد دلار از این حوزه هاى مشترک برداشت کند. ٨ سال عقب افتادن از استخراج در اين حوزه ها زيانى ٤٠٠ ميليارد دلارى براى ايران به همراه داشته است. (٧)، (٨)، (٩) ــ تحریم نفت ایران، افزون بر اینکه باعث کاهش صادرات نفت کشور تا مرز یک میلیون بشکه در روز شد، ایران را وادار ساخت که نفت خود را به بهايى پایینتر از قيمت روز بفروشد. تحریم نفت ایران در حدود ٢٥٠ میلیارد دلار درآمد کشور را کاهش داده است. ــ تحریم نفت ایران باعث کاهش استخراج نفت از چاهها و، در بسیارى از موارد، توقف استخراج از آنها شده است. این مسئله و در پی آن تزریق نشدن بموقع گاز به چاهها باعث نابودی بخش بزرگى از ذخایر نفتى ایران شده است. محاسبهٔ این زیان دشوار است؛ اما دستکم چندصد میلیارد دلار برآورد میشود. ــ تحریم نقل و انتقالات پولی باعث شد که ایران در أغاز به سختى و در سالهاى آخر به هيچوجه نتواند پولهاى فروش نفت خود را وصول کند. محمدظریف، وزير خارجه دولت روحانى، در این باره گفته است که برای وصول پولهای نفت بین ۸ تا ۳۰ سنت پرداخت میشده است؛ یعنی ۸ تا ۳۰ درصد از پول نفت برای وصول آن هزینه میشده است. (١٠) ــ تحریم نقل و انتقالات پولی باعث شد که ایران نتواند پولهاى فروش نفت خود را وصول کند و بهناچار از کشورهای خریدار نفت کالا وارد کند. واردات بىحساب جنسهاى چینى و هندى تولید و تولیدکنندگان ایرانى و اقتصاد کشور را به نابودى کشید. هزاران شرکت ورشکسته و دستکم صدهاهزار بیکار از نشانههای آشکار این امر است. ــ تحريم ارزی باعث کمبود مواد اولیه و دشوار شدن صادرات و، در نتیجه، ورشکستگى بسیارى از کارخانههاى کشور شد. ــ تحریمها باعث نگرانى فزاینده از آیندهٔ کشور، سقوط ارزش پول ملى، نبود احساس امنیت اقتصادى و دشواری فعالیت اقتصادى و، در نهایت، خروج ٦٠٠ میلیارد دلار پول از کشور شد. (١١) ــ تحریمها باعث افزایش شدید قاچاق در کشور و زیانهای هنگفت ناشى از آن شد. (١٢) ــ تحریم صادرات فرآوردههاى پتروشیمى و تولید بنزین نامرغوب در پالایشگاهها و زیانهاى آلودگىهاى ناشى از آن نیز بخشی دیگر از خسارات برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی است. و اما در برابر این هزینهٔ سرسامآور، با توافقنامهٔ ژنو چه چیزى به دست آوردهایم؟ بر طبق این توافقنامه، نیمى از سانتریفوژهاى نطنز و دوسوم از سانتریفوژهاى فردو از کار مى افتد؛ غنىسازى بیست درصدی متوقف میشود و همهٔ ذخیرهٔ اورانیوم بیست درصد به صفحههاى سوخت یا اکسید اورانیوم تبدیل میشود؛ ایران بازرسىهاى سرزدهٔ کارشناسان آژانس بینالمللی اتمی را میپذیرد و پروتکل الحاقى را امضا میکند. در مقابل، ایران میتواند به غنىسازى زیر پنج درصد خود ادامه دهد؛ اما نباید بیش از مقدار کنونى اورانیوم زیر پنج درصد ذخیره کند؛ چون این اورانیوم هیچ مصرفی برای ایران ندارد، هر چه را تولید میکند باید تبدیل کند؛ مقدار اورانیومى که ایران میتواند غنى کند در آینده و در توافق با کشورهاى ١+٥ مشخص خواهد شد؛ برخى تحریمها، به گفتهٔ فابیوس پنجدرصد آنها، برداشته میشود و در حدود ده درصد از پولهاى توقیفشده به ایران بازگردانده خواهد شد. میبینیم که این توافقنامه تعهدات زیادى حتی براى دولتهاى آیندهٔ ایران ایجاد میکند. ایران دیگر حق غنىسازى بیست درصدی نخواهد داشت، درحالی که بسیارى از دولتهاى جهان، مانند کرهٔ جنوبى یا برزیل و آرژانتین، بی هیچ مشکلى به این کار میپردازند و اصولاً، اگر سیاستهاى نابخردانه و ضدملى جمهورى اسلامى نبود، ایران نیز میباید میتوانست چنین کارى بکند. به ادعاى خود روحانى، بیش از چهل کشور جهان به غنىسازى اورانیوم در کشور خود میپردازند؛ (١٣) و اکنون فقط دولت ایران است که دربارهٔ مقدار غنىسازى اورانیوم باید از دولتهاى بیگانه اجازه بگیرد. در کل، این توافقنامه ناقض حق حاکمیت ملى و استقلال ایران است. حتى اگر فرض بگیریم که در آیندهٔ نزدیک همهٔ تحریمها علیه ایران لغو خواهد شد و حتى اگر نقض حاکمیت ملى ایران در این توافقنامه و تعهدات سنگین آن برای ملت ایران را نادیده بگیریم، در نهایت میبینیم که ایران بیش از هزار میلیارد دلار هزینه کرده است تا تنها هفت تن اورانیوم غنىشدهٔ پنج درصد داشته باشد ــ اورانیومى که قیمت آن در بازارهاى جهانى تنها چند میلیون دلار است. گذشته از این، پیشنهادهایی که در پاییز ٢٠٠٩ در وين به ایران شده بود بسیار بهتر از این توافقنامه بود. در آن هنگام، آمریکا و فرانسه حتی پیشنهاد کرده بودند که چهار نیروگاه اتمى برای ایران بسازند. در آن زمان، که هنوز تحریمها بهسختى امروز نبود، احمدینژاد این پیشنهاد را پذیرفت؛ اما با مخالفت خامنهاى روبهرو شد. جالب آنکه میرحسین موسوى توافقات احمدىنژاد با غربیها را محکوم کرده و زهرا رهنورد آن را با قرارداد ترکمنچاى مقایسه کرده بود. حال امروز در بارهٔ توافقنامهٔ ژنو چه باید گفت؟ خوب است در اینجا بار دیگر نگاهی به گذشته بیفکنیم و وضع امروز را با آن زمان مقایسه کنیم. در سال ۱۳۵۴ش/ ۱۹۷۵م، ایران ده درصد از سهام اورودیف را خریده بود ــ شرکتی که بیست و پنج درصد از اورانیوم غنىشدهٔ جهان را تولید میکند (٣) و به قدری بزرگ است که دو نیروگاه اتمى به بزرگى نیروگاه اتمى بوشهر در کنار آن فقط برق تأسیساتش را تأمین کند. (١٤) بر اساس قرارداد سال۱۳۵۶ش/ ١٩٧٧م، ایران میتوانست اورانیوم غنىشدهٔ مورد نیازش را از آن شرکت دریافت کند. (١) اما پس از قطع پرداخت اقساط وام ایران به این شرکت، که منجر به توقیف اموال ایران در آن شرکت شده بود و در پى سفر على اکبر ولایتى، وزیر خارجهٔ دولت رفسنجانى، به فرانسه در سال ۱۳۷۰ش/ ١٩٩١م، تغییراتى در قرارداد پیش از انقلاب ایران با این شرکت داده شد. در این تغییرات، ایران پذیرفت که هیچ دسترسىای به اورانیوم غنىشده در اورودیف نداشته باشد و تنها ده درصد از سود این شرکت به ایران تعلق گیرد. (١٥) اکنون ایران میخواهد با این هفت تن اورانیوم غنىشدهٔ خود چه کند؟ این اورانیوم در شرایط کنونى به هیچ کاری نمیآید، نه میشود با آن بمب اتمى ساخت و نه ایران نیروگاهى دارد که بتواند از آن برای سوخت استفاده کند. ایران تنها یک نیروگاه اتمی دارد که هنوز به بهرهبرداری نرسیده و روسیه تأمین سوخت آن را تضمین کرده است و ایران نمیتواند از اورانیوم غنىشدهٔ خود براى سوخت آن استفاده کند. ایران در طى دو قرارداد با روسیه، در سالهاى ۱۳۷۱ش/ ١٩٩٢م و ۱۳۷۴ش/ ١٩٩٥م، ساخت نیروگاه بوشهر را به این کشور سپرد که هنوز پس از گذشت حدود ٢٠ سال به پایان نرسیده است. این در حالى است که عمر متوسط این نوع نیروگاهها ٣٠ سال است. باید دوباره اشاره کرد که ٨٥ درصد از کار ساخت نیروگاه اتمى بوشهر را آلمانیها در آستانهٔ انقلاب به پایان رسانده بودند (١) و شرکت روسى سازندهٔ نیروگاه بوشهر نیز نیروگاهى به همان اندازه را فقط در طی سه سال در هند ساخته است. در بحران اتمى نیز، مانند بحرانهای گروگانگیرى و جنگ عراق، مردم ایران نه از پیروزى، که از توقف روند فاجعهبار فروپاشى کشور خوشنود شدهاند. آنان میدانند که قرارداد الجزیره در ماجراى گروگانگیرى ننگین بود ــ قراردادى که بهزاد نبوى، مذاکرهکنندهٔ ایرانى، آن را با قرارداد وثوق الدوله مقایسه کرده بود. مردم میدانند که قبول قطعنامهٔ ۵۹۸ و پایان جنگ ایران و عراق نه پیروزى، که فضاحت بزرگ ملى بود؛ اما در هر دو از پایان گرفتن فاجعهاى که جمهورى اسلامى بر آنها تحمیل کرده بود خوشحال بودند. اکنون نیز میدانند که توافقنامهٔ ژنو تسلیم محض است و استقلال و حاکمیت ملى ایران را مخدوش کرده است. اما بسیارى از این خوشحالاند که خطر حملهٔ نظامى دور شده است و تحریمها نیز آرامآرام برداشته میشود. جمهورى اسلامى زمانى توافقنامهٔ ژنو را امضا کرد که، بر اثر سیاستهاى فاجعهبار هشت سال گذشته، ایران در حضیض ضعف قرار داشت و هر ماه که در امضاى توافقنامه تأخیر میشد کشور در موضعی ضعیفتر قرار میگرفت. ادامهٔ سیاستهاى گذشته در موضوع اتمى سرانجامى جز فروپاشى کشور نداشت. هاشمی رفسنجانى دربارهٔ توافقنامهٔ ژنو گفته است: «تجربهٔ آنچه امروز در ژنو اتفاق افتاد قبلاً هم توسط تیم مذاکرهکنندهٔ ایرانی در مذاکرات جنگ اتفاق افتاد؛ با این تفاوت که هنرمندی تیم مذاکرهکنندهٔ ما در آن زمان این بود که قطعنامهای که علیه ما صادر شده بود به نفع ما تغییر یافت.» (١٦) بدین ترتیب، او نیز قطعنامهٔ ۵۹۸ را، که پذیرش آن به نوشیدن جام زهر تعبیر شده بود، بهتر از توافقنامهٔ ژنو میداند. آیتالله خامنهاى تنها از سر ناچارى مجبور به عقبنشینى در موضوع هستهاى شد. او نمیخواهد تغییر در سیاست خارجى ایران از موضوع هستهاى فراتر رود و به برقرارى رابطه با آمریکا بینجامد. احتمالاً وى در این امر موفق خواهد شد. در این صورت، نباید منتظر تغییراتی کیفى در جمهورى اسلامى بود. bashirtash.org ١- http://www.nti.org |
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |