تلاش ادوارد اسنودن برای قانون مداری یا بدعتی خطرناک؟


بهروز قاسمی


کارمندی که‌ امکان دسترسی به‌ اسناد طبقه بندی شده دولتی را دارد آن اسناد را افشا می‌کند. با توجه به عدم درخواست مالی اسنودن مبنی به ‌اخاذی و یا تحویل این اسناد به دولتی خاص انگیزه وی غیرمالی و غیرخیانتکارانه با منشأ ایدئولوژیک یا تسویه حساب شخصی مینماید. نه ‌اخاذی نه ‌انتفاع مالی نه تسویه حساب شخصی یا اداری یا سیاسی، پس هدف چیست؟

۱.      دفاع از حقوق شهروندان که باید تلاشی مدنی ارزیابی شود؟

۲.      هشداری به شهروندان ساده‌اندیش و زودباور در مورد ماهیت دمکراسی آمریکایی؟

۳.      طرحی از پیش تعیین شده با قصد قبلی که به بهانه ‌افشاگری یک کارمند دولت به نام اسنودن، مطالبی فاش می گردد که طی آن دولت آمریکا قصد دارد اطلاعاتی را افشا ساخته که به جز این سناریو به گونه‌ای دیگر درج آن صلاح نبوده و پیگیری مقاصدی پیچیده از این به ظاهر، رسوایی؟

ما انگیزه را نمی‌دانیم و با توجه به گستردگی اطلاعات فاش شده و تنوع بیشمار موضوعی، به نظر می‌رسد تنها با تجزیه و تحلیل طبقه بندی شده‌ اطلاعات در مورد هر موضوع  بتوان به پاسخ سوأل سوم رسید اما اگر انگیزه‌ اسنودن، پیگیری سوأل اول یا دوم باشد از آن مهمتر پیامدهای احتمالی است که ‌این اقدام و اقدامات مشابه‌ آن پدید می‌آورد یعنی صدمات احتمالی ناشی از پخش غیرمسئولانه ‌اطلاعات طبقه بندی شده که در مورد افراد حقیقی می‌تواند سلب امنیت آنان را در پی داشته باشد و درمورد نهادهای حقوقی مانند شرکتها و دولتها، سلب ثبات در روابط آنان را باعث گردد.

طرح مشکل:

موضوع را می‌توان اینگونه ‌آغاز کرد، که‌ اگر یک شهروند در پی مسئولیت شغلی خود، آگاه شود نهاد مدیریتی او یا دیگر نهادهای مسئول اجتماعی از اختیارات خود سوء استفاده کرده و به نقض قانون پرداخته و حوزه‌ آزادی شهروندان یا شرکا خود را هدف قرار داده‌اند به عنوان شهروند جامعه مدنی وعضو مسئول جامعه متمدن چه واکنشی باید داشته باشد؟ و یا در اساس چه نهاد معتبری  برای حمایت از اقدام او می‌تواند وجود داشته باشد تا او اطلاعات یا مدارک خود را در اختیار آن مرجع ذیصلاح قرار بدهد؟

کارفرمایان او چه شرکت و یا دولت، اگرعنوان کنند که به وی اعتماد کرده‌اند و او از این اعتماد سوء استفاده کرده است در مقابل پذیرفته‌ است که همان نهاد شاکی، از اعتماد شهروندان یا شرکا خود سوء استفاده کرده‌است و با توجه به آسیب دیدن یا احتمال آسیب دیدن عموم جامعه‌ از نهاد خطا کار، افشاگر اطلاعات نه تنها باید مبرا از پیگرد قانونی برای این افشاگری جسورانه شناخته شود، بلکه به عنوان شهروندی وظیفه شناس نسبت به تعهدات خود به جامعه مدنی معرفی شود. ولی بروز مشکل در طرف دیگر ماجرا این است که  نشرغیرمسئولانه ‌اطلاعات محرمانه با "تشخیص فردی" افراد به بهانه دفاع از حقوق شهروندی می‌تواند عواقب غیرقابل محاسبه‌ای را داشته باشد، پس چه سازوکاری را می‌شود پیشنهاد داد یا درخواست نمود؟

بررسی پیدایش مشکل:

چرا افشا کننده‌ اطلاعات(اسنودن در این مثال) آن اسناد را در اختیارعالی‌ترین مرجع قضایی ایالات متحد آمریکا یعنی "دادگاه عالی" قرار نداده ‌است؟

دادگاهی که معتبرترین  مرجع ذی صلاح کشور نامیده می‌شود. مرجعی که قدرت آن مستقل از نهاد ریاست جمهوری  و سایر مراجع اجرایی و قانون گذاری تعیین شده ‌است تا با اتکا به آن مرجع، هم ناقضین قانون تحت پیگرد قرار بگیرند هم اطلاعات از نشر در فضایی غیر قابل کنترل محفوظ بماند.

 تفسیر در این زمینه:

۱.      عدم آشنایی اسنودن با تکنیکهای حقوقی.

۲.      اعتقاد اسنودن به عدم استقلال دستگاه قضایی آمریکا یا باور وی به فساد در این دستگاه.

۳.      احتمال ارعاب در میان مقامات قضایی دادگاه عالی توسط مقامات ارشد سیاسی یا امنیتی ولو آنکه‌ آن مقامات از نظر اسنودن و همگان مبرا از فساد باشند.

۴.      اسنودن احتمال داده ‌است دستگاه ‌امنیتی،  قضات آمریکا را قانع می‌کند که منافع ملی ایجاب کرده آنان قانون را نقض کنند ولی از این نقض کسی (شهروندان آمریکایی) صدمه‌ای ندیده و نخواهد دید ولی افشا این نقض قانون و مدارک مربوط به آن به صدمه دیدن بسیاری منتهی خواهد شد و در رأس آن صدمه به منافع ملی ایالت متحده.

۵.      احتمال بدهیم اسنودن معتقد است ارزشهای دمکراسی آمریکایی که نماینده دنیای متمدن است و برای آن مردم آمریکا در تاریخ خود هزینه‌های بسیاری پرداخته‌اند اگر به هر بهانه‌ای زیر پا لگد مال گردد، ادامه ‌این روند  مرزی نداشته باشد و به‌آرامی ‌وضعیت شهروندان را به مخاطره‌ انداخته و فضای نا سالمی‌ را باعث شود پس افشاگری رسانه‌ای تنها ضمانت برای حفظ دمکراسی شهروندان بوده ‌است.

 تغییر در یک وضعیت!

مواجه با اتهام جاسوسی، خیانت، ایجاد نا امنی... یک انتخاب یا یک اجبار؟

خارج ساختن غیرمجاز اسناد طبقه بندی شده دولتی یا خصوصی از محل نگهداری آن، در اختیار قراردادن اسناد به دیگران بر خلاف میل کارفرما یا مالک اثر... در چارچوب مقررات هرکشوری  میتواند از یک شخص پای بند به قانون، یک چهره خائن و ضد قانون بسازد یا او را درمعرض صدمه دیدن از ناحیه کارفرمای خود  قراردهد، حال اگر اسنودن می‌توانست با مراجعه به نهادی بین المللی که به همین منظور پیش بینی شده‌است مدارک خود را در اختیار قضات دادگاهی مشابه دادگاه لاهه در خارج از حوزه قضایی ایالت متحده بگذارد و درخواست نظارت یک کمیته حقوقی، سیاسی و یا بشر دوستانه بین المللی و بی‌طرف را داشته باشد، احتمال این فواید می‌رفت:

۱.      اسنودن تا روشن شدن اصالت مدارک مورد ادعایش تحت حمایت نهادهای بین المللی قرار بگیرد و مجبور به ترک کشورش نگردد یا حد اکثر در محدوده‌ای حفاظت شده در حریم سازمان ملل قرار داشته باشد و بدینسان مجبور به درخواست پناهندگی از کشوری خاص نشود با انگیزه پناه بردن به قطب مخالف کشورش با این تحلیل که به دلیل رقابت و تخاصم دولت مورد نظر با کشور متبوعش مکان امنی برای افشاگری یافته مانند ونزوئلا یا ایران(در مورد حادثه‌ای در آینده!).

۲.      احتمال دارد در اسناد مورد بحث، کشور پناه‌پذیر ذی نفع باشد درنتیجه در آینده‌ای نزدیک ممکن است مطرح شود، اسناد موجود در دست پناهجو را، پناه‌پذیر به نفع خود و یا علیه رقبای خود دست کاری کرده‌است، به دیگر سخن از چنین اقدامی ‌پیشگیری به عمل می‌آید.

۳.      از آنجا که‌این مدارک می‌تواند شاکیان دولتی و جهانی داشته باشد با کشیده شدن پای قضات یک نهاد ذی صلاح  به ‌این پرونده هم آن مطالب ثبت تاریخی می‌شود و هم احتمال حذف مواردی از مدارک توسط قدرتهای دولتی به حد اقل می‌رسد و هم اسنودن از ارزشهای اجتماعی و اخلاقی شهروند متمدن و آمریکایی پاسداری کرده‌است.

۴.      از نشر غیر مسئولانه ‌اطلاعات در فضای مجازی و رسانه‌ها که نمی‌توان عواقب آن را کنترل کرد جلوگیری به عمل آمده است.

۵.      به دلیل فاش نشدن اطلاعات توسط شاهد(اسنودن) در رسانه و فضای مجازی، نهاد متهم به نقض قانون فرصت دارد با هماهنگی دادگاه صالح،  رضایت بسیاری از شاکیان را جلب کرده و از توسعه‌ی  بی‌آبرویی جلوگیری کند(مانند افشای  شنود از ریاست جمهوریهای اروپا....).

۶.      یک مرجع معتبر و فراملی حقوقی، با رسیدگی به پرونده‌هایی مانند ادوارد اسنودن  ناظر بر رفتار غیر قانونی احتمالی دولتها خواهد بود تا ضمانتی باشد برای  بالابردن امنیت تمامی‌ شهروندان جهان که بدون شک در بازدارندگی تخلفات دولتها بی‌تأثیر نخواهد بود.

۷.      شهروندان جهت وفاداری به حفظ ارزشهای تمدن و دمکراسی نوین تشویق شده و به توسعه پایدار دمکراسی کمک خواهد شد.

ضرورت رفع مشکل از وضعیت باخت، باخت(هم باخت معترض در مثال حقیقی: متواری شدن اسنودن و در مثال کلان: صدمه دیدن مردم سوریه از یکطرف و هم باخت طرف مقابل مانند: سقوط اعتبار دولت آمریکا و افشای رازهای تکنیکی و یا سقوط خونین دولت سوریه) به وضعیت بُرد، بُرد(در مثالهای فوق: پایداری اسنودن و کسب اعتبار شهروندی او در پی برنده شدن در این دادگاه فرضی وجلوگیری کردن از صدمه دیدن مردم در پی یک جنگ تمام عیارناشی از تلاش مردم جهت تغییر یک رژیم  مستبد مانند سوریه) و در واقع یک بُرد همگانی، یعنی: جلوگیری از افشای رازهای دولتی و تکنیکی آمریکا و موارد مشابه در تمامی کشورها و ایجاد فرصت اصلاحات بدون جنجال برای هم دولتمردان هم تمامی ملل، بدون اجبار به ورود به جنگ.

در تجزیه و تحلیل واقعه مربوط به ‌اسنودن علاوه به علاقه‌مندی نسبت به سرنوشت یک انسان در چالشی اجتماعی، سعی داریم به شرایطی نزدیک شویم که با  پدید آمدن نهادهای "دادخواهی فراملی"، ملتها نیز در سازمان ملل دارای نهادهای مستقل برای خود باشند تا بتوانند بدون آوارگی و حس ناامنی و یا انتخاب جنگ از روی ناچاری، مشکلات خود را با روشی صلح جویانه و در شأن انسان متمدن حل و فصل نمایند و تمدن بشری دیگر شاهد تکرار وضعی مشابه در سوریه و نظایر آن که موجبات شرمندگی قرن ۲۱ را فراهم آورده نشود.

همدردی با موقعیت اسنودن

اسنودن نمونه ‌انسانی است که سرنوشت او نماد استیصال یک ملت در مقابل یک قدرت نابرابر به عنوان دولت است. انسانی مسئول، انسانی آزاد و انسانی متمدن که برای استمرار آزادی در مقابل ناقضین آزادی در شرایطی نا برابر در تقابل با یک حکومت،  ممکن است دچار موقعییتی سیاه وپریشان شود که همه ‌انگیزه و تلاش او دور ماندن آدمیان از همین پریشانی و ویرانی بوده‌است، مانند درخواست کمک از جایی یا کسانی ناصالح که غرور را جریحه دار می کند و در پی آن آوارگی، انواع تهدیدها و یا قضاوتها و تهمتها.....

درچنین موقعیتی بیشترین آرزو آن است که نهادی برای قضاوت کردن شما وجود داشته باشد تا اگر اشتباه کرده‌اید به عدالت قضاوت شوید یا با پذیرش مسئولیت خطای خود و پذیرش مجازات، همیشه بار گناه را بردوش نرانید و اگر تبرئه شدید شادی آنرا با همگان تقسیم کنید تا آنان نیز شرکای خوبی برای پایداری به قانون و ارزش‌های تمدن باشند.

هدف:

 هدف دور نگاه داشتن آدمیان از قرار گرفتن در وضعیتی شبیه به ‌اسنودن خواهد بود، وضعیتی که شما در آن شاهد فروپاشی ارزشهای اخلاقی انسانی یا فرهنگی و ملی خود می‌شوید و به دلیل نا برابری درمقابله با عامل آن فروپاشی، جایی برای دادخواهی نمی‌یابید و مأیوس از تأثیر برای بازدارندگی در مقابل بی‌قانونی و نبودن نهاد حمایت کننده، به‌ اقداماتی رضایت می دهید که حقیقی است نه حقوقی و با آنکه منشأ مشکل، اجتماعی بوده‌ است اما شما باید فردی و به تنهایی درمورد آن تصمیم بگیرید، گرچه منافع اقدام شما به اجتماع  باز می گردد اما شما از شرایط تصمیم گیری به عنوان بخشی ازخرد جمعی محروم هستید و قضاوت جمع در مورد شما هنگامی صورت می گیرد که شما مجبور به واکنشی ناخواسته گردیده اید.

پیشنهاد:

لازم به توضیح است در حال حاضر دادگاه لاهه طبق اساسنامه خود، تنها شکایات دولتها از یکدیگر را می‌پذیرد. در صورت تأسیس یک نهاد قضایی به عنوان مرجع برای حل منازعات  بین "دول و ملل" امید می رود جامعه بشری شاهد کاهش این منازعات که یا منجر به سرکوب یکطرفه مردم بی‌دفاع توسط  دولتهای مستبد و ناقض حقوق بشر می شود و یا منجر به ‌انقلاب که پیروزی آن انقلاب با هزینه کم، یک خوش شانسی ملی است اما منتهی شدن آن به یک جنگ داخلی که همیشه احتمالی بیشتر دارد، وحشتناک است، آن هم در عصر دیجیتال! یا نظم نوین جهانی! که در چنین وضعی شرمندگی از تاریخ است.

به‌امید پیدایش نهادی در سازمان ملل که محلی برای شکایت "ملل از دول" باشد تا هم از اشخاص حقیقی مشابه ‌اسنودن وهم از نهادهای حقوقی مانند احزاب، انجمن‌های دینی، فرهنگی یا قومی حمایت به عمل آورد.  تا بدینگونه جامعه بشری بعنوان "ملل" بتواند نقش بازدارندگی درمنازعات داخلی ممالک جهان ایفا کرده و نقش سازمان ملل را به میانجی گری بین " دول و ملل " ارتقا داده باشد.

هشدار

به نظر می‌آید در صورت فقدان نهادی بین المللی که به منازعات داخلی ملل رسیدگی کند و از این روی حاکم شدن "نا امیدی" در مردمان، چه در ابعاد کلان اجتماعی مانند سوریه و چه در ابعاد فردی مانند اسنودن، بدعت خطرناکی را شاهد خواهیم بود که در صورت تکرار، هم  به ناامنی مناطق توسعه نایافته دامن می‌زند و هم اعتماد افکار عمومی به حفظ و نگهداری اطلاعات محرمانه را در جوامع توسعه یافته،‌ از بین می‌برد.

۷.۱۲.۲۰۱۳


تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .