دیکتاتور ها کورند و کرند

کاووس ارجمند

 

یورش نیروهای ویژه و لباس شخصی های  زیر فرمان بیت  رهبری و شخص آقای خامنه ای به دانشجویان بی دفاع و در سیاهی شب به تازگی از بی بی سی پخش و بر روی نت قرار دارد. دیدن این فیلم تکان دهنده انسان را به یاد هجوم تازیان و مغولها می اندازد که به ویژه به کتابخانه ها و دانشگاه ها و مراکز علم هجوم می آوردند و فرهیختگان و آزاداندیشان را می کشتند و یا به بند می کشیدند تا از مردم عادی چشم زهری گرفته باشند و همچنین ایران را از آزادی خواهان و نخبگان خالی کنند.

ایده حکومت اسلامی در ایران از زمانی که نواب صفوی پس از ترک رضاشاه از میهن  از فلسطین و از راه عراق وارد ایران شد و نخستین سخن رانی خویش را در خرمشهر انجام داد و خواستار اجرای احکام اسلامی در ایران شد، شکل گرفت. نواب صفوی پس از ورود به ایران با ایجاد شبکه تروریستی فدائیان اسلام که اکنون با اتحاد با چند سازمان اسلامی دیگر با نام (موتلفه) در ارکان قدرت و سرکوب ملت دست دارد، شناخته می شود.

نواب صفوی با ایجاد گروه ترور ابتدا روانشاد احمد کسروی تبریزی چهره فرهیخته و تاریخ نگار را همراه با دستیارش در وزارت  دادگستری تهران بوسیله گماشتگانش به قتل رسانید و در پی آن  تروریست های فدائیان اسلام سه نخست وزیر ایران  را  دوران محمد رضا شاه پهلوی به ترتیب  هژیر، سپهبد رزم آرا و حسن علی منصور را ترور نمودند . لازم به توضیح است که در زمان صدارت دکتر محمد مصدق و دولت ملی وی، آیت ابو القاسم کاشانی و نواب صفوی با نزدیک شدن به ملیون و دکتر مصدق تلاش کردند ایشان را وادار نمایند که احکام اسلامی در ایران به اجرا در آید که مصدق زیر بار نرفت و همین موضوع زمینه دشمنی کاشانی ونواب صفوی را بر علیه  دکتر مصدق فراهم آورد و هردو هم کاشانی و هم نواب صفوی در کنار کودتا ی ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قرار گرفتند.

دکترمصدق بر اساس قانون اساسی مشروطه که به روشنی می گفت (در حکومت مشروطه قدرت ناشی از اراده ملت است) به حکومتی سکولار (عرفی) پایبند بود که دین را از ساختار حکومتی جدا می دانست.

پس از استقرار حکومت اسلامی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی و در پی بی تدبیری و بی برنامه گی روشنفکران ایرانی که تنها خواستار رفتن شاه بودند و هیچ جایگزین مناسبی نیز در دستور کار نداشتند مرتجعین زمام امور را در دست گرفتند و شعارهای استقلال آزادی و عدالت  که شعارهای مشروطه خواهان نیز بود همگی قربانی جمهوری اسلامی شدند. و همگان می دانند که این ساختار نه جمهوریست چون از جمهور مردم خبری نیست و نه استقلال ایران را پاس می دارد جنگ ایران و عراق و خرابیهای آن و فراموشی باز ستاندن خسارتهای جنگی از عراق در حالیکه کشور همسایه عراق کویت  همه خسارتهای خود را از عراق پس گرفته است نشان بارزی است بر اینکه این حکومت آماده است منافع ملی ایران و استقلال ایران را به دشمنان ایران برای حفظ قدرت خود پیش کش نماید.

این حکومت از فردای انقلاب اسلامی بر اساس تئوری فدائیان اسلام و با نسخه آنها بدست آقای خمینی آغاز به کار کرد و از ابتدا نیز هدف این بود که حکومت اسلامی نواب صفوی بدون یک کلمه کم و یا زیاد به اجرا گذاشته شود. در دوران دولت ملی دکتر مصدق نواب صفوی ایراد می گرفت که چرا در ایران اسلامی رعایت شئونات اسلامی نمی شود! چرا کار مسلمانان بدست نامسلمانان (مسیحیان ـ بهائیان و یهودیان) اداره می شود. چرا با بی حجابی مبارزه نمی شود. چرا زنها به دانشگاه می روند و سپس به کارهای اداری و پزشکی می پردازند. چرا در ایران مشروبات الکلی با باندرول و مالیات دولتی فروخته می شود. چرا با بهائیان و و اسرائیل جهاد نمی کنید  و ده ها بهانه دیگر. نواب صفوی اعلام می کرد که در غیبت امام دوازدهم شیعیان حکومت با نایب آن امام یعنی مجتهد اعلم و صاحب رساله است نه شخص کلاهی و غیر مجتهد.

اگر امروز نواب صفوی سر از خاک بر می آورد و جمهوری اسلامی را می دید در میافت که تمام آرزوهایش به بار نشسته است. زندانها پر از آزادی خواهان است. زنان مبارز و شجاع ایران دوشادوش برادران در تمام میدانهای مبارزه برای آزادی به خون کشیده می شوند. او می دید که نایبان امام دوازدهم شیعیان کشور ایران همراه با دارائیهای زیر زمینی و رو زمینی آن بین خود برادرانه تقسیم کرده اند درست مانند فرش جواهر نشان بهارستان که اعراب با عدالت پس از تسخیر کاخ کسرا پاره و بین خود تقسیم کردند. او می دید که روزنامه نگاران که از آزادی سخن میگویند در گوشه زندان جای دارند. او می دید که با هم میهنان بهائی ـ مسیحی ـ زرتشتی و یهودی ما چگونه رفتار می کنند همانگونه که او می خواست. او میدید که شبه نظامیان لبنانی و عراقی چگونه با چاقو ــ زنجیر ـ و بمب فرهیختگان و اساتید دانشگاه و مبارزان راه آزادی و میهن پرستان را ترور می کنند.

امروز آقای خامنه ای در راستای اهداف نواب صفوی با نیروهای هم پیمانش سپاه و مو تلفه که همان فدائیان اسلام هستند با صاحبان خانه آنچنان رفتار می کنند که هیچ بیگانه ای چنین نمی کند. آقای خامنه ای امروز به یک دیکتاتور تمام عیار تبدیل شده است که به فرمانش چشم ها از کاسه آن بیرون آورده می شود . در زندانها به دوشیزگان و نو باوگان ایرانی تجاوز می شود. در روز روشن و در برابر دیدگان مردم با اتوموبیل پلیس مخالفین زیر گرفته می شوند. با فرهیختگان بد رفتاری و توهین می شود. برای رعایت شئونات اسلامی با فروش و مصرف الکل مبارزه می شود و لی ایران پل ترانزیت هروئین از شرق به غرب است و اعتیاد و تن فروشی از برکت وجود آقایان در کوی و برزن رواج بسیار دارد. اما جمهوری اسلامی غیر از نواب صفوی الگوهای دیگری چون معاویه ابوسفیان را نیز بعنوان الگوی ضد ایرانی در خورجین خود دارد. این حکومت شباهتهای زیادی چون حکومت پیش تاریخی امویان دارد که بر اصالت عرب تا کید داشت و مسلمانان غیر عرب را موالی می خواند که از نظر حقوق با اعراب مسلمان برابر نبودند و قدری مرتبه آنها از برده بالاتر بود.

در کتاب نهضت شعوبیه در صفحه ۱۴۵ از جمله آمده است که اعراب بر موالی مباهات می نمودند و می گفتند ما شما را از بردگی و اسارت آزاد ساختیم و از کفر و شرک و پلیدی نجات دادیم و به اسلام رهنمون ساختیم . ما شما را با شمشیر سعادتمند ساختیم و با زنجیر به بهشت کشاندیم و به همین دلیل کافیست شما بدانید ما از شما بر تریم درست برخورد حکومت و آقای خامنه ای با دگراندیشان چنین است.

اما دیکتاتورها از هر ایدئولوژی ـ نژاد و مرامی که باشند همگی کورند و کرند. آنها به مردم خویش گوش نمی کنند . خود را بر تر از همه چیز و همه کس می دانند. به تجاوزات خود ادامه می دهند و تا آنجا پیش می روند که برای حفظ قدرت خویش هر جنایتی را انجام می دهند و همگی نیز در پایان سر نگون می شوند. هیتلر ـ ایدی امین ـ پول پوت ـ ضیا الحق و صدام حسین چند نمونه تاریخی دوران معاصر هستند.

ملت سبز ایران باید این حکومت قبیله ای عشیره ای و غیر انسانی را با خرد جمعی و با پشتیبانی انسانهای آزاده و سازمانهای بین المللی از سر راه خود بر دارد و اگر کسانی ادعای رهبری جنبش سبز را دارند باید با شایستگی و  صداقت در برابر مردم و جنبش ملی کنونی به حکومتی غیر دینی و سکولار باور داشته باشند چون ملت ایران پس از ۱۵۰ سال مبارزه برای آزادی ـ حقوق بشر و دموکراسی خواستار (استقلال ـ آزدی و حکومتی ایرانیست) ایرانی برای همه ایرانیان و بدون دیکتاتورها . ایرانی دموکرات که همه باشندگان ایران از هر قوم و نژاد با هر دین و آئین خود را شهروند مساوی با دیگر باشندگان ایران بدانند و در آبادانی ایران بکوشند. و به باور من این استانداردها و هنجارها جهان شمول  و دموکراتیک هستند و با قانون اساسی جمهوری اسلامی  ایران هم خوانی ندارند و سازگار نیستند.

 

کاووس ارجمند

 فوریه ۲۰۱۰