|
|
|
«ايران بايد در منطقه مسئوليت بپذيرد» |
||
همراه با ادامه جنگ در غزه و افزايش شمار کشتگان وآسيبديدگان آن، بحث در باره عملکرد اسراييل و عوامل مؤثر در اين جنگ ادامه دارد. گفتوگويي با مهدي خانبابا تهراني، تحليلگر سياسي، در باره نقش جمهوري اسلامي در درگيريهاي غزه.
دويچهوله: آقاي خانبابا تهراني، اين روزها در جريان جنگ غزه مدام اسم ايران هم مطرح ميشود. حتا اين نظريه به گوش ميخورد که جنگ اسراييل با حماس جنگي غيرمستقيم عليه ايران است. شواهدي وجود دارد که بخواهيم اين ديدگاه را قابل قبول بدانيم؟ مهدي خانبابا تهراني: اين واقعيتيست که بهويژه از زماني که آقاي احمدينژاد در راس قدرت قرار گرفته، اظهار مطالبي فرمودند دربارهي نابود کردن اسراييل، در عمل همواره نام جمهوري اسلامي در درگيريهاي افراطياي که در منطقه ميشود برده ميشود و اين بدون دليل هم نيست. به نظر من، تا زماني که جمهوري اسلامي سياستي متناسب با واقعيتهاي کنوني جهاني درپيش نگيرد، همواره انگشت اتهام به سوي ايران خواهد رفت. ولي آنچه در نوار غزه اتفاق افتاده است، ولو اين که به بهانهي پايان رسيدن قرارداد امنيتي بين اسراييل و حماس بوده و حتا ادعايي که مثلا هشت فروند راکت در منطقهي شمالي بوده، واقعيت اين است که اسراييليها در شرايط کنوني خطر عمده را از جانب ايران ميبينند. اين را مسئولان سياسي اسراييل بعد از انتخاب آقاي اوباما بارها اعلام کردند که ما خطر را از طرف جمهوري اسلامي ميبينيم. آنها اطلاعاتي هم دارند مبني بر اين که مسئلهي تهيهي سلاحهاي هستهاي از طرف ايران به مراحل نهايي خودش رسيده است. چندين بار هم رهبران اسراييل از اوباما خواستهاند که قرارداد يا پيمان نظامي با اسراييل ببندد، در صورتي که خطري از ايران باشد، جنگي درگير بشود، آمريکاييها از اسراييل دفاع کنند. اين است که به نظر من، اين بياني که امروز در ميان محافل سياسي ميشود، يا اشاراتي که از طرف اسراييل شده است که ايران در اين درگيريها نقش دارد، برميگردد به موقعيتي که اسراييل خودش را در مقابل ايران در خطر ميبيند. بارها هم اسراييليها تهديد کردهاند که مناطقي از ايران را بمباران خواهند کرد. به يک معنا، من باورم بر اين است، جنگي که الان در نوار غزه درگرفته است، به هر بهانهاي بوده باشد، تمريني مقدماتيست براي حملهي احتمالي در آينده به جمهوري اسلامي از طرف اسراييل. اين را ميشود در واقعيتهاي سياست در منطقه ديد. پس مسئلهيبين اسراييليها و خود فلسطينيها چه ميشود؟ بهرحال الان جنگ در غزه است. ميدانيد به باور من اين واقعيتيست که حملهي ناگهاني اسراييليها به نوار غزه، آن هم به اين شدت، و از بين رفتن پانصد تن تا الان که باهم صحبت ميکنيم و زخميشدن بيش از دوهزار و پانصد تن از مردم بيگناه منطقه منجر شده است. اما واقعيت هم اين است که اين حمله، بقول وزير خارجه فرانسه آقاي کوشنر، در حقيقت جوابي نامتناسب در مقابل حماس بوده است، ولو اين که حماس با موشک پراکني و غيره خطري هم براي اسراييل بوده است. اين است که به باور من، وضعيت کنوني نه اين که اعتراض عمومي جهانيان را عليه اسراييل برانگيخته، بلکه واقعيت اين است که روند صلح خاورميانه را اين درگيري اسراييل به کمک تمام افراطيون و محافل جنگ طلبي که در آمريکا و جمهوري اسلامي و اسراييل و گروههاي افراطي فلسطيني هستند، روند صلح خاورميانه را دارد نابود ميکند. از آنجا که من معتقدم که مسئلهي اسراييل و فلسطين راه حل نظامي ندارد، پنجاه سال است اين تخاصم خشونتآميز نشان داده است که اين راه حل نيست، بلکه راه حل نشستن و مذاکره کردن است، راه حلي که الان به نظر من ميرسد در مقابل چنين مسئلهي پيچيدهاي تشکيل کنفرانسي جهاني براي حل مسئلهي فلسطين و اسراييل است. زيرا فعلا با توجه به تعادل قوا در خود منطقه ميان اسراييل و فلسطينيها و بويژه با انشقاقي که در صفوف نيروهاي فلسطيني هست، به نظر نميآيد که آنها قادر باشند بتوانند مسئلهي صلح را همچنان به پيش ببرند. اين است که براي حل مسئلهي اسراييل و فلسطين کنفرانسي جهاني در شرايط کنوني ضروري است، با اين اميد که روزگاري در اين منطقه دو کشور مستقل به نام اسراييل و فلسطين بتوانند به حيات خودشان ادامه بدهند. زيرا من معتقدم حقوق ملي فلسطينيها واقعيتيست که نقض شده است و بايد فلسطينيها به هرحال به سرزميني برسند، در غير اين صورت اين خشونتها ادامه پيدا خواهد کرد. از کنفرانس جهاني صحبت کرديد. آيا ايران هم بايد پاي ميز چنين مذاکرهاي بنشيند؟ بدون ترديد! ايران بايد در منطقه تعهد و مسئوليت بپذيرد. به ويژه که ايران نيرويي تعيينکننده در منطقه است. در مقابل نيرو و موقعيت ايران، نميشود از مسئوليتاش چشمپوشي کرد. نه خود مسئولان جمهوري اسلامي ميتوانند اين کار را بکنند، نه جهان ميتواند در حقيقت ايران را ناديده بگيرد. ايران يکي از کشورهاي تعيينکننده در سرنوشت صلح خاورميانه است و بايد به نظر من جهان صلحطلب و نيروهاي صلحخواه اين تعهد را به ايران مرتب يادآور بشوند. يکي از فرماندهان نظامي در ايران از کشورهاي عربي خواسته است که صادرات نفتشان را به کشورهايي که از اسراييل حمايت ميکنند قطع کنند. آيا حرف اين فرمانده عملي است يا فقط جنبهي تبليغي دارد؟ به باور من جنبهي تبليغات جنگي دارد يا تبليغاتي که امروز دولت احمدينژاد در آستانهي انتخابات به آن احتياج دارد. همين مسئلهي نوار غزه و حملهي اسراييل باعث شد که آقاي احمدينژاد سياستهايي را شروع بکند که با افراطگرايياي که در منطقه است، همپايي دارد. بستن روزنامهي کارگزاران، حمله به دفتر مدافعان حقوق بشر، به دفتر خانم شيرين عبادي، حمله به دانشجويان تحکيم وحدت، همه و همه نشان از اين دارد که نيروي افراط گراي ايراني در داخل کشور هم دارد خودش را با افراط گرايي منطقه هماهنگ ميکند. بدين جهت، من معتقدم همهي افراط گرايان در منطقه و جهان، چون داراي يک گروه خوني هستند، دارند ترانهاي را هماهنگ باهم ميخوانند، وگرنه اين حرفي که فلان فرماندهي نظامي زده است که صدور نفت را به کشورهايي که به اسراييل کمک ميکنند، قطع بکنند، پنداري واهيست. خود دولت جمهوري اسلامي الان با کاهش بهاي نفت در وضعيت اقتصادي نابساماني قرار گرفته است. |
||
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |